💭 فلش بک 💭
🌼 سهون 🌼
تابستونه دومین سال آشناییمون با یک اتفاق خوب شروع شد
بعد تموم شدن آخرین امتحان ترم همگی توی سالن غذاخوری دور میز پنج نفره جمع بودیم که سوهو درباره برنامه ی تعطیلات اَزمون پرسید
- بچه ها تابستونو در چه حالین ؟چانیول همین طور که جزوه های امتحان دادشو ورق میزد گفت :
- این ترم واقعا سنگین بود ، با این که امتحانا خیلی سخت نبود اما هنوزم به پاس کردن این همه واحد امیدی ندارمبکهیون جزوه هارو از زیر دست چان کشید
- اگه شبها دست از سر پلی استیشن برداری ، اینقد آه و ناله نمیکنی
چانیول دستشو دور گردن بک انداختو در جوابش گفت :
- نمیدونی الان چقدرشبیه مامانم شدی ، عزیزمبک چشم غره ای به چانیول رفت که باعث خنده ی جمع شد
چند لحظه بعد سوهو دستاشو به هم کوبید و توجه همه رو به ادامه صحبتاش جلب کرد
- نظرتون درباره ی یه سفر کوتاه چیه؟
بکهیون با ذوق بچه گانه ای به همه مون نگاه کرد و گفت :
- جیجو ، بریم جیجو چطوره؟
- من فقط یک بار اونجا رو دیدم ، دوس دارم توی فصل گرم سال هم جیجو رو تجربه کنمچانیول با صدای آرومی خطاب به بک گفت :
- دیگه دوس داری چیارو تجربه کنی ؟
بکهیون کلاسور کنار دست لوهانو محکم توی سر چانیول کوبید و جواب داد
- ادب کردن بچه پروهاروچان دستی به سرش کشید ،به بک اشاره کرد و رو به جمع گفت :
- من با اون به جیجو نمییام ، اصلا تضمینی نیست سالم و کامل برگردم
بک دهن باز کرد تا جوابشو بده اما سوهو مانعش شد- یاااا ... تمومش کنین مثلا داریم برنامه ریزی میکنیم
به لوهان نگاه کردم که به ظرف نیمه خورده شده ی غذاش زل زده بود و چیزی نمیگفت
رو به جمع گفتم :
- من موافقم ، یک هفته توی جیجو ، منو لوهان که مییایمبا آوردن اسمش حواسش به جمع برگشت و گفت :
-اما من نمیتونم بیام سهون ، از اول هفته کار پاره وقتم شروع میشهمیدونستم که برای خرج تحصیلش مشکل داره و اینم میدونستم که هیچ کمکی رو از طرف من قبول نمیکنه دلم نمیخواست مجبور باشه اوقات تعطیلشو اینقدر سخت کار کنه پس تصمیم گرفتم هر طور شده برنامه ی این سفرو عملی کنم
چهار روز بعد همه ی اون جمع دور میز، توی فرودگاه جیجو بودیمگرفتن مرخصی از رییس لوهان کار چندان سختی نبود نه وقتی که به جای یک نفر دو نفرو جایگزینش کردم ، طوری که لوهان فقط با دیدن بلیطایه یک سفر ساده توی دستای من مثل بچه ها ذوق کرد و توی آغوشم پرید هیچ وقت از یادم نمیره ، اون لحظه فهمیدم که این پسر لایق خیلی بهتر از اون چیزی بود که تا به حال بهش داده بودم
KAMU SEDANG MEMBACA
Swear to Love and Sin 💔 Season 1 💔
Fiksi Penggemar📜 مقدمه 📜 تقدیم به تو ... کوچولوی دوس داشتنی من ! روزی این دفتر به تو میرسه میخوام برای یک بارهم که شده برگه هایی که لمس کردم دستای حالا بزرگ شده ی تو رو حس کنن شاید عشقی که از روز اول نگاهمو به برق خیره کننده ی چشمات پیوند زد میون این کاغذا جرقه...