Part 2⃣4⃣

294 53 21
                                    

💭 فلش بک 💭

🌺 جونگین 🌺

با بلند شدن سر و صدا از روی نیمکت حیاط بلند شدمو به سمت ورودی عمارت رفتم ، به محض ورودم پدر فریاد زد

- بهت گفتم بیرون بمونی جونگین

خواهرم با یک چمدون توی دستاش به سختی از پله ها پایین می اومد

خودمو به مادرم رسوندمو کنار گوشش گفتم :
- نونا داره کجا میره ؟

با عصبانیت کنارم زد و گفت :
- خواهرت قرار نیست جایی بره

بحث بین پدر و نونا بالا گرفته بود

- اون پسر خوبیه پدر ، شما و عمو کی می خواین دست از این بدبینیتون بردارین ؟

بابا درحالی که پایین پله ها ایستاده بودو دستشو به تاج مبل تکیه داده بود با عصبانیت گفت :
- اجازه نمیدم خونه رو ترک کنی

نونا پله های آخرو تموم کرد و دسته ی چمدونشو باز کرد

- پدر خواهش میکنم ، فقط میخوام یه مدت تنها باشم من به سن قانونی رسیدم و شما نمیتونین جلومو بگیرین

اینبار مادرم دخالت کرد

- چقدر میخوای این موضوعو کش بدی یونا ؟

- فقط سه ماه میرم ،لطفا بذارین تنها باشم

بیست دقیقه بعد خواهرم همه رو به این کوچ کوتاه مدت راضی کرد

جلوی درب وقتی چمدونشو توی ماشین میگذاشت ازش پرسیدم

- واقعا می خوای سه ماه خونه نیای ؟

صندوق عقبو بستو گفت :
- خیلی زود برمیگردم ، مگه میتونم زیاد ازت دور باشم !

توام قول بده بهم سر میزنی باشه ؟

سرمو تکون دادم

مثل همیشه ناراحتی رو از چشمام خوند ، ماشینو دور زد ، بهم نزدیک شد و دستامو توی دستاش گرفت

- لویانگ آدم بدی نیست جونگین خودت که شنیدی سهونم اونروز حرفای منو تایید کرد اما پدر مثل همیشه نمیخواد قبول کنه

به چشماش نگاه کردم و پرسیدم

-سهون گفت با برادر لویانگ دوسته ،این درسته ؟
نونا با لبخندی گفت:
-اوهوم اسمش لوهانه

سعی کردم به ذهنم فشار بیارم

-آره چند باری اسمشو از بکهیون شنیدم

همین طور که دستم توی دستاش بود منو به سمت خودش کشیدو توی بغلش جا داد

- این مدت کجا میمونی نونا؟

همزمان با جواب دادن ازم فاصله گرفتو پشت فرمون نشست

- میرم به آپارتمان خودم

Swear to Love and Sin 💔 Season 1 💔Donde viven las historias. Descúbrelo ahora