part26

1K 115 17
                                    

این پارت رو به خاطر مهیلا
و همچنین  تاخیرم تقریبا دوبرابر همیشه نوشتم
یعنی این طولانی ترین پارت you should knowمحسوب میشه

امیدوارم از خوندنش لذت ببرین

--------------------------------------------------






بعد از خداحافظی با مادرش تماس رو پایان داد و دستاشو به طرف بالا کشید و کش و قوسی به بدنش داد تا یکمی از گرفتگی عضلاتش که به خاطر نشستن طولانی مدتی که چند لحظه پیش به پایان رسیده بود بود کم کنه

دستاشو رو روناش گذاشت و از روی کاناپه بلند شد

دستاشو به کمرش زد و نگاهی به دوروبرش انداخت
تا زمان شام وقت زیادی داشت و واسه همین تصمیم گرفت برای غذا درست کردن یکمی دیرتر اقدام کنه

یه دستشو زیر چونش زد و لباشو با حالتی که از چهره اش مشخص بود داره عمیقأ فکر می‌کنه جلو داده بود

+حوصلم سر رفته

نچی گفت و به طرف آشپزخونه رفت

مستقیم سراغ یخچال رفت و با باز کردنش چندتا از میوه های که سر راه خریده بود رو برداشت و بعد از شستنشون داخل ظرف گذاشت و دوباره به پذیرایی رفت
روی کاناپه نشست و تلویزیون رو روشن کرد تا یکمی خودشو سرگرم کنه



نیم ساعتی گذشت و تو تمام این مدت درحالی که با حرص میوه داخل دهنشو میجویید کانالا رو بالا پایین میکرد

هیچ برنامه ای  نظرشو جلب نمی‌کرد و همین هم داشت کلافه اش میکرد

کلافه خیار تو دستشو گاز زد و دوباره شبکه ای که تازه دو دقیقه از دیدنش می‌گذشت رو عوض کرد

با دیدن پخش یه  موزیک ویدئو از یکی از شبکه ها دستاشو پایین آورد و کنترل رو کناری گذاشت

رقصیدن الان بهترین گزینه واسه خسته شدن و سرگرم شدن بود
پس خوردن خیارشو تموم کرد و ظرف رو هم کناری گذاشت و از جاش بلند شد

با دیدن پخش شدن یکی از آهنگ های مینا لبخندی زد و جلوی تلویزیون وایستاد و بعد از چند لحظه شروع به رقصیدن کرد

شاید بشه گفت بخش کوچیکی که همیشه  از آیدل ها می‌دیدیم مربوط به رقصایی ازشون میشد که متعلق به گروه ها و خواننده های دیگه بود

یعنی همیشه اینطور بود و یاد گرفتن رقص خواننده های دیگه یه جور سرگرمی براشون میشد
البته بعد از دبیو چون قبل اون اینکار یه جور تمرین حساب میشد و همه باید انجامش میدادن
و میشه گفت قسمت مهمی از دوران کارآموزی بود

و خب برای هه رین این خیلی هم عجیب نبود که حرکات رقص یکی از نزدیک ترین دوستاش رو بدون نقص انجام بده
چند باری موقع تمرین این آهنگ پیش مینا بود و باهاش رقصیده بود
و جوری توش مسلط شده بود که انگار داشت یکی از آهنگ های خودش رو اجرا میکرد

you should know🐇Where stories live. Discover now