این پارت رو به خاطر مهیلا
و همچنین تاخیرم تقریبا دوبرابر همیشه نوشتم
یعنی این طولانی ترین پارت you should knowمحسوب میشهامیدوارم از خوندنش لذت ببرین
--------------------------------------------------
بعد از خداحافظی با مادرش تماس رو پایان داد و دستاشو به طرف بالا کشید و کش و قوسی به بدنش داد تا یکمی از گرفتگی عضلاتش که به خاطر نشستن طولانی مدتی که چند لحظه پیش به پایان رسیده بود بود کم کنه
دستاشو رو روناش گذاشت و از روی کاناپه بلند شد
دستاشو به کمرش زد و نگاهی به دوروبرش انداخت
تا زمان شام وقت زیادی داشت و واسه همین تصمیم گرفت برای غذا درست کردن یکمی دیرتر اقدام کنهیه دستشو زیر چونش زد و لباشو با حالتی که از چهره اش مشخص بود داره عمیقأ فکر میکنه جلو داده بود
+حوصلم سر رفته
نچی گفت و به طرف آشپزخونه رفت
مستقیم سراغ یخچال رفت و با باز کردنش چندتا از میوه های که سر راه خریده بود رو برداشت و بعد از شستنشون داخل ظرف گذاشت و دوباره به پذیرایی رفت
روی کاناپه نشست و تلویزیون رو روشن کرد تا یکمی خودشو سرگرم کنهنیم ساعتی گذشت و تو تمام این مدت درحالی که با حرص میوه داخل دهنشو میجویید کانالا رو بالا پایین میکرد
هیچ برنامه ای نظرشو جلب نمیکرد و همین هم داشت کلافه اش میکرد
کلافه خیار تو دستشو گاز زد و دوباره شبکه ای که تازه دو دقیقه از دیدنش میگذشت رو عوض کرد
با دیدن پخش یه موزیک ویدئو از یکی از شبکه ها دستاشو پایین آورد و کنترل رو کناری گذاشت
رقصیدن الان بهترین گزینه واسه خسته شدن و سرگرم شدن بود
پس خوردن خیارشو تموم کرد و ظرف رو هم کناری گذاشت و از جاش بلند شدبا دیدن پخش شدن یکی از آهنگ های مینا لبخندی زد و جلوی تلویزیون وایستاد و بعد از چند لحظه شروع به رقصیدن کرد
شاید بشه گفت بخش کوچیکی که همیشه از آیدل ها میدیدیم مربوط به رقصایی ازشون میشد که متعلق به گروه ها و خواننده های دیگه بود
یعنی همیشه اینطور بود و یاد گرفتن رقص خواننده های دیگه یه جور سرگرمی براشون میشد
البته بعد از دبیو چون قبل اون اینکار یه جور تمرین حساب میشد و همه باید انجامش میدادن
و میشه گفت قسمت مهمی از دوران کارآموزی بودو خب برای هه رین این خیلی هم عجیب نبود که حرکات رقص یکی از نزدیک ترین دوستاش رو بدون نقص انجام بده
چند باری موقع تمرین این آهنگ پیش مینا بود و باهاش رقصیده بود
و جوری توش مسلط شده بود که انگار داشت یکی از آهنگ های خودش رو اجرا میکرد
YOU ARE READING
you should know🐇
Fanfictionبهم خندید ودستشو گذاشت روی دستام -دستتو بردار دستامو ازروی صورتم کنار زد وچونمو گرفت و صورتمو آورد بالا که اشکامو دید -گریه کردی؟!........آخه برای چی ؟! همونجوری که اشکام جاری میشدن +الان با خودت میگی من یه احمقم اخم کرد و جدی به صورتم نگاه کرد -م...