part29

1.3K 136 61
                                    

هی دارم رکورد میزنم
این پارت هم طولانی ترین شد تا به الان













حدودا پنج دقیقه بعد جلوی در خونش رسیدن و با تشکر از رانندش از ماشین پیاده شد

بعد از رفتن ماشین به سمت ورودی راه افتاد و با باز نبودن در  اصلی تصمیم گرفت از در پارکینگ وارد شه

همیشه از فضای نیمه تاریک پارکینگ اونم تو شب میترسید و باعث لرز افتادن تو تنش میشد

قبل از گذاشتن قدمی به داخل:

#سلام پرنسس

صدایی که شنید بیش از حد براش آشنا بود و سر جاش خشکش زده بود

آروم چرخید و به صاحب صدا نگا کرد
میدونست این اتفاق میوفته ولی الان براش آماده نبود

#منو یادته مگه نه!

جرعتشو جمع کرد و سعی کرد صداش نلرزه تا بتونه راحت حرف بزنه

+نایا
(تورو خدا بگین یادتونه)

#حافظه خوبی داری

+اینجا چی میخوای؟

#گفته بودم بیخیال نمیشم یادته؟

خوب یادش بود ، حرص و طمعی که تو صدای اون دختر بود و بوی انتقام میداد
انتقامی که فکر میکرد حقشه و باید بگیره
درصورتی که مقصر تمام اتفاقات زندگیش خودش بود

#نمیخوای دعوتم کنی داخل؟!

+اشتباه اومدی.......فک نمیکنم از دیدنت خوشحال شده باشم که بخوام دعوتت کنم

قدمی به جلو و به سمتش برداشت
تیپ اسپرت ولی بازش و صورت به شدت آرایش شده اش به جای اینکه زیباش کرده باشه بیشتر زننده اش کرده بود

#تو دست گذاشتی رو چیزی که مال منه و باید پسش بدی

+هه..... مال تو؟....خنده داره......چی باعث شده همچین  فکری کنی

#تهیونگ مال منه و باید همینطور باشه

+تصوراتت خوبه.......تو کسی بودی که بی لیاقتیش رو به رخ کشید و ثابت کرد پس حق نداری همچین حرفی بزنی

داشت با اعصابش بازی میکرد و این به نفعش نبود ولی نمیتونست ساکت هم بمونه
هردو هنوز توی فضای نیمه تاریک ورودی پارکینگ ایستاده بودن و نیمه شب گذشته بود، پس اون موقع شب تو همچین محله ای پرنده هم حق داشت پر نزنه

#حرف دهنتو بفهم هرزه

+ها ها چه جالب......من هرزه ام یا تو؟!........هرزه به کسی میگن که با وجود اینکه کسی رو داره بره و زیرخواب اینو اون بشه فهمیدی؟!......حالا هرزه..

با کوبیده شدنش به دیوار پشت سرش حرفش قطع شد و با اخم به دختر عصبانی روبه روش نگاه میکرد

you should know🐇Where stories live. Discover now