part 2

7.3K 892 66
                                    


رفته بودیم خونه توی اتاقم نشسته بودم هیونجینم کنارم بود که گوشی زنگ زد

_ الو نامی
+ الو سلام ته درباره این پسره .....
_ بگو بگو
+ بی شعور
+ خب اسمش جئون جانگ کوکه باباش یکی از
کله گنده های کره اس و جهش خونده باباش پارک چانیوله و یک داداش له نام فیلیکس داره
و آدم خیلی منحرفیه و آش و لاشه دقیقا مثله خودته

_ خب ممنون بای
+ اولا که خیلی بیشعوری دوما برو گورتو گم کن بای

قطع کردم
هیون : چی شد
ته : هیچی پسره ..............
هیون : اوک

ددی یکدفعه اومد تو

کریس : بچه ها بیاین شام
رفتیم پایین

هیون : بههههه بهههه چه کردی مامی
سو هو : بشینید بخورید
ته : ممنون ماما
سوهو : نوش جان
شروع کردیم به خوردن
کریس : ته و هیون فردا قراره بریم عمارت جئون چانیول میخوایم باهم شراکت کنیم

غذا پرید توی گلوم
اوپا یه لیوان آب بهم داد
کریس : چی شد پسرم

ته : هههیچی

هیونجین رنگش پرید
اون چش بود
نکنه از داداشش خوشش اومده نه فک نکنم

.........................‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...........‌‌‌‌‌‌‌

کوک

شاممون رو خورده بودیم و مامی و ددی داشتن
باهم صحبت میکردن

چان : بچه ها فردا قراره کیم کریس خانوادش بیان اینجا قراره باهم شراکت کنیم

کوک : اوه چه خوب
بعد چند ساعت که فیلم دیدیم و هله هوله خوردیم
رفتیم به اجبار مامی گرفتیم خوابیدیم فردا مدرسه داشتیم

؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛

Angry BabyWhere stories live. Discover now