کوک
بعد از حدود چهل و پنج مین رسیدیم به یک آپارتمان شیک
برای یک آدم معمولی این آپارتمان خیره کننده بود
ولی من نه
من خودم میتونستم یه آپارتمان بزرگتر تو همین منطقه بخرمته : پیاده شو بیب
در ماشین رو باز کردم و پیاده شدم
ساکی که وسایلم توش بود رو ته گرفت و پیاده شددر ماشین رو بست
و گوشیش رو در آورد
ته : الو سهون
...
ته : هون بیا این ماشینو ببر پارکینگ
...گوشیم رو گذاشت تو جیبش و سمت من اومد
ته : بریم به خونه رویاییمون بیبی
کوک : بریم جهنمته : هه بالاخره که رامت میکنم بیبی بوی
کوک : به همین خیال باش
ته : هستم
رفتیم داخل و سمت آسانسور رفتیم
ته در آسانسور رو باز کرد
و رفتیم داخل
دکمه طبقشو زد و منتظر موندیم
بعد از چند مین رسیدیمدر آسانسور رو باز کردم
و رفتیم بیرونکوک : در این خونه فاکیتو باز کن
ته : حق داری اینطور حرف بزنی چون قراره....
خنده هیستریکی کردکوک : قراره چی
...
کوک : هان ؟؟
ته : برو تو
رفتم داخل و ته هم پشت سرم اومد داخل
و در رو بست
____________
تهیونگ داره کوک رو رسما به صورت معنویی به فاک میده 🗿👌
KAMU SEDANG MEMBACA
Angry Baby
Fiksi Penggemarکوک پسر رییس یکی از کله گنده های کره است که توی آمریکا زندگی میکنه . چی میشه اگه بنا بر دلایلی بیان کره و کوک توی مدرسه مدرسه با یه کله گنده مثله خودش آشنا بشه ولی نه یک آشنایی معمولی ژانر : مدرسه ای - اسمات - کمدی - ددی کینک کاپل اصلی : ویک...