part 5

5.9K 754 72
                                    

عمارت کیم

کریس : بچه ها من و سوهو قراره حدود یک ماه بریم کانادا برای کار هایه شرکت

ته : اوپا نگران نباش وقتی ت نیستی من حواسم به همه چیز هست

سوهو : خلاصه ما امشب قراره بریم و من به آقای جئون گفتم پسر هاش رو بیاره پیشتون

که تنها نباشین ظاهرا خیلی هم باهم دوست شدین 

ته : آره خیلی

سوهو : خب بچه ها ما میریم وسایل رو آماده کنیم

ته : چشم

اونها رفتن  توی اتاقشون

هیو : ته میگم این دو تا که میان ما میتونیم پارتی بگیریم

ته : معلومه تازه برا کوک برنامه دارم توهم
از فیلیکس خوشت اومده مگه نه ؟

هیو : خ...خب

ته : آره
هیو : آره

ته : پس روی من حساب کن

هیو : اوک ته

^ چند ساعت بعد عمارت جئون  ^
 

چان : کوک ببین ما الان باهم شراکت داریم خوب نیست از همدیگه دلخور بشیم

کوک  : حالا چند روز باید بریم

بک : فقط یه ماهه عزیزم

کوک : چیییییییی یک ماهههه

فیلیکس : نمیشه نریم حالا

چان : نه نمیشه اون از ما خواهش کرده

کوک : ب..با..شه

بک : پس الان من میرم وسایلتون رو جمعو جور میکنم شما هم برین دوش بگیرین

کوک : باشه

فیلیکس : باشه باو انگار حالا میخوایم کجا بریم

رفتن دوش گرفتن بک وسایلشون رو گذاشت توی اتاق

چان :  بچه ها حاضر بشین یه ساعت دیگه با ماشینه که میزارن تو حیاط برین
الان کیم  لوکیشن میفرسته

کوک : اوپا

چان : هوم

کوک : میشه موتورم رو ببریم
چان : وای کوک باشه

کوک : ممنون اوپااا

چان : اگه ماشین خواستین بگین بگم براتون بیارن

فیلیکس : باشه اوپا

چان : میگم وسایل رو یه نفر پشت سرتون بیاره با موتور که نمیشه

لوکیشن رو دیدن

کوک سوار موتور شد فیلیکس هم پشت سرش و حرکت کردن

کوک سوار موتور شد فیلیکس هم پشت سرش و حرکت کردن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


فیلیکس : کوک آروم بروووو

کوک : باشه باو تو هم

فیلیکس  : بپیچ

کوک : توی همین خیابونه ؟

فیلیکس : آره

کوک : همینه

کوک موتو رو نگه داشت و و سایلشون از مرد پشت سرشان گرفتن رفتن زنگ آیفون رو زدن

تهیونگ

زنگ در رو زدن مامان بابام هم رفته بودن

هیونجین رفت پیش آیفون
هیو : بفرمایید

و در رو براشون باز کرد

و در رو براشون باز کرد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

خونه تهیونگ اینا

اومدن داخل 

ته : بَهه سلام

کوک : سلام

ته  : خوبین بفرمائید
فیلیکس : ممنون

رفتن نشستن

هیو  : دوتا اتاق براتون حاضر کردیم وسایل ها تون رو اونجا میتونین بزارید

فیلیکس : باشه حالا اگه میشه اتاقامون رو نشونمون بدین 

هیو : حتما ،  بیاین دنبالم

رفتن اتاقاشون رو بهشون نشون دادن

بعد از اینکه وسایلشون رو گذاشتن رفتن پایین

________________________

Angry BabyWhere stories live. Discover now