تهترسیدم اگه به فاکش بدم به مادر پدرش چیزی بگه
که اونوقت منم بد بختمگوشیم و در آوردم و با نگرانی درجه رو بردم بالا تر ( با نگرانی 😂)
یعنی الان ارضا شده ؟
بزار یه ساعت دیگه میرم بش سر میزنم
گوشیم و تو جیبم گذاشتم
هیون رو دیدم که داره لب ها یه فیلیکس رو میبوسه
سریع جداشون کردم
ته : هیون مگه دیوونه شدی
هیون : تو کی هستی هیون کدوم خریه اسم من چیه
هیون رو گرفتم بردم تو اتاقش و خوابوندمش روی تخت
فیلیکس هم بردم تو اتاقی که توش بود
گذاشتمش روی تخت و در رو هم بستم
چند مین بعد گفتم برم پیش کوک
آره میرم
رفتم در رو باز کردم که صدای آه ناله هاش اتاق رو پر کرده بود
ته : وای چه عالی
کوک : خفه شو عوضیکوک : درش بیا....آهههه
ته : هنوز دو مین دیگه موندهکوک : وقتی بازم کنی صد درصد مطمئن باشه که جرت میدم
ته : من میتونم بازت نکنم
کوک : عوض... آهه
رفتم روش خیمه زدم
کوک چیکار میکن...
لب هام رو روی لب هاش گذاشتم
داشت تقلا میکرد ولی فایده ای نداشت
بالاخره لب هام رو برداشتمو شروع کردم به باز کردن کوک
...........
سلام برشما
اینم یک پارت امتحانی
YOU ARE READING
Angry Baby
Fanfictionکوک پسر رییس یکی از کله گنده های کره است که توی آمریکا زندگی میکنه . چی میشه اگه بنا بر دلایلی بیان کره و کوک توی مدرسه مدرسه با یه کله گنده مثله خودش آشنا بشه ولی نه یک آشنایی معمولی ژانر : مدرسه ای - اسمات - کمدی - ددی کینک کاپل اصلی : ویک...