part 14

4.8K 580 60
                                    

بلند شدم از اتاقم و به سمت اتاق ته رفتم

با عصبانیت در اتاقش رو کوبیدم و با پا بازش کردم

ته : اوه بیبیم چیشده

کوک : خفههه شو کیم فاکینگ

ته : نه اشتباه نکن من کیم فاکینگ نیستم من کیم فاکرم

کوک : چی میخوای

ته : یه چیز نمیخوام
کوک : گفتم چی میخوای (:

ته : باید بیبیم بشی و بریم خونه مجردیه من و اینکه من هر کاری بخوام میتونم باهات بکنم و باید خانوادمون از رابطمون باخبر باشن

کوک : خب بعد عکسا چی میشه

ته : عکس ها به هیچ وجه پاک نمیشن

فقط اگه این کارها رو بکنی من این عکس هارو واسه آقای جئون چانیول نمیفرستم

زبونم بند اومده بود

کوک : باید فک ... باشه

ته : فکری نمونده ( با پوزخند )

دوست داشتم بزنم فکشو بیارم پایین ولی حیف

دستشو گذاشت رویه پاش و بهم اشاره کرد برم بشینم

کوک : عمرااااااا

ته : کوک
با بیچارگی رفتم نشستم رو پاش

موهام رو با دستش کنار زد

ته : از فردا می ریم خونه مجردیم

کوک : کجاست

ته : یه منطقه بالاتر بابا اینا گرفتم ولی آپارتمانیه 800متر هم هس

کوک : اوکی من میخوام برم اتاقم

ته : اوک ولی وسایلت رو جمع کن
با بی حوصلگی باشه ای گفتم

=================
سلام بچه ها🖐🏻
اینم یه پارت دیگه

حالا میبرتش تو خونه خودش هزارو یک بلا سره بچه میاره😅🙄😂

امیدوارم دوس داشته باشین 😂

خدافس 😁👋🏻

Angry BabyWhere stories live. Discover now