بلند شدم از اتاقم و به سمت اتاق ته رفتم
با عصبانیت در اتاقش رو کوبیدم و با پا بازش کردم
ته : اوه بیبیم چیشده
کوک : خفههه شو کیم فاکینگ
ته : نه اشتباه نکن من کیم فاکینگ نیستم من کیم فاکرم
کوک : چی میخوای
ته : یه چیز نمیخوام
کوک : گفتم چی میخوای (:ته : باید بیبیم بشی و بریم خونه مجردیه من و اینکه من هر کاری بخوام میتونم باهات بکنم و باید خانوادمون از رابطمون باخبر باشن
کوک : خب بعد عکسا چی میشه
ته : عکس ها به هیچ وجه پاک نمیشن
فقط اگه این کارها رو بکنی من این عکس هارو واسه آقای جئون چانیول نمیفرستم
زبونم بند اومده بود
کوک : باید فک ... باشه
ته : فکری نمونده ( با پوزخند )
دوست داشتم بزنم فکشو بیارم پایین ولی حیف
دستشو گذاشت رویه پاش و بهم اشاره کرد برم بشینم
کوک : عمرااااااا
ته : کوک
با بیچارگی رفتم نشستم رو پاشموهام رو با دستش کنار زد
ته : از فردا می ریم خونه مجردیم
کوک : کجاست
ته : یه منطقه بالاتر بابا اینا گرفتم ولی آپارتمانیه 800متر هم هس
کوک : اوکی من میخوام برم اتاقم
ته : اوک ولی وسایلت رو جمع کن
با بی حوصلگی باشه ای گفتم=================
سلام بچه ها🖐🏻
اینم یه پارت دیگهحالا میبرتش تو خونه خودش هزارو یک بلا سره بچه میاره😅🙄😂
امیدوارم دوس داشته باشین 😂
خدافس 😁👋🏻
YOU ARE READING
Angry Baby
Fanfictionکوک پسر رییس یکی از کله گنده های کره است که توی آمریکا زندگی میکنه . چی میشه اگه بنا بر دلایلی بیان کره و کوک توی مدرسه مدرسه با یه کله گنده مثله خودش آشنا بشه ولی نه یک آشنایی معمولی ژانر : مدرسه ای - اسمات - کمدی - ددی کینک کاپل اصلی : ویک...