_ بدوو کوک دیر شد
+ باشه بابا
کوک با آروم ترین حالت ممکن سمت ته رف و حرصشو خالی کرد
ته یدفعه سمتش حجوم آورد و رو کولش انداختش
+ یاااااااااا ولم کنننننننننن
ته اسپنک محکمی به باسن کوک زد و رفت تو ماشین
+ جیییغ هق هق هق
ته کوک رو توی ماشین گذاشت و خودش از اونطرف سوار شد
_ چته الان ؟
+ هییق هق باسنم درد میکنه_ ببین ببخشید باشه؟
+ مگه من مهمم؟
_ کوک من عاشقتم اینو بفهم
صورت کوک رو توی دستاش گرفت و لباشو رو لباش کوبوند_ من عاشقتم اینقدر اذیت نکن چرا نمیتونی مند درک کنی
من عاشقتمقطره اشکی از گوشه چشم ته افتاد و باعث تعجب کوک شد
+ تو گر..
کوک بدون اینکه متوجه باشه اشک ته رو پاک کرد ته دست کوک رو گرفت و انگشتش خیسش از اشکشو بوسیدکوک احساساتی شده بود و چشماش پره اشک شده بود و سعی میکرد کنترلشون کنه
ولی بعد از اینکه حرکت کردن اشکاش ریختن و نگاه ته بهش جلب شدماشین رو نگه داشت و به کوک نگاه کرد
نزدیکش شد و چشماشو بوسید_ نبینم دیگه گریه کنی
اشکاش رو پاک کرد و دوباره حرکت کردبعد از چند مین رسیدن به خونه چانبک
ته ماشین رو پارک کرد و کوک پیاده شد و آیفون رو زد
^ کوک پسرم اومدی
+ آره اوما
در رو باز کرد و رفتن داخل
* سلاااااااااااااممممم بیا بغلم باباییییییییی
چان سمت کوک اومد و بغلش کرد ( بلندش کرد )
+ سلام ددی
* خوبی خوشگلم
+ مرسی* تو خوبی ته
_ ممنون
کوک از بغل چان اومد بیرون و رفت بغل بک
^ خوشگلم+ دلم براتون تنگ شده بود
فیلیکس : سلامممممم
+ های
هیونجین تو؟
فیلیکس : منو هیونجین ...امممم* اونا باهمن
_ اوه
رفتن نشستن
* خب من شنیدم تو و تهیونگ تو رابطه این
درسته ؟_ آمم...
+ آ..آره
ته چشماش اندازه نعلبکی شد^ چه خوب
* پیش ته زندگی میکنی ؟
* ته زندگیتون خوبه ؟_ خب ..آره
+ آره خوبه_ من یه دیقه با کوک یه کار کوچیک داشتم
* اوکی برین
کوک با تعجب بلند شد و همراه ته تو اتاق رفت
_ ک..کوک تو اگه منو اصلا دوست نداری ..مجبورت نمیکنم با من باشی عشقی که به زور باشه بدرد نمیخوره تو ...تو فقط عذاب میکشی
من تمام اون فیلم ها و عکس هارو پاک کردم .....
اگه منو دوست نداری آزادی که ...ولی با کوبیده شدن لبای کوک رو لباش حرفش نصفه موند
+ من ... من دوست ..دارم
ته بغلش کرد و سرشو روی سینش گذاشت_ ببخشید بابت همه کار هام
_ دوست دارم
هر دوشون داشتن اشک میریختن
___________
این فیک فک کنم تا یک یا دو پارت دیگه تموم شه
تموم فیک هارو کم کم تموم میکنم که فیک جدید بیاریم

YOU ARE READING
Angry Baby
Fanfictionکوک پسر رییس یکی از کله گنده های کره است که توی آمریکا زندگی میکنه . چی میشه اگه بنا بر دلایلی بیان کره و کوک توی مدرسه مدرسه با یه کله گنده مثله خودش آشنا بشه ولی نه یک آشنایی معمولی ژانر : مدرسه ای - اسمات - کمدی - ددی کینک کاپل اصلی : ویک...