ته
داشتم دست های کوک رو باز میکردم و کوک با یک دستش محکم زد تو دستم
دستش رو دوباره بستم
کوک : یااا عوضی بازم کن
دستم رو روی کلاهک دیکش گذاشتم و ماساژ دادم
کوک : بسههههه آهههه
روی دستم ارضا شد
کوک : ت ت تورو خدا بست...هبیشتر دستم رو تکون دادم
کوک : ن..ن...نه
از شدت لذت بیهوش شد
پتو رو روش گذاشتم در رو بستم و از اتاق زدم بیرون
خیلی از بچه ها تو سالن نبودن
حتما یه جا ولو شدنبیخیال بهتره برم بخوابم
سریع رفتم تو اتاقم و روی تخت ولو شدم
______________________
سلاممیدونم کم بود ولی امتحان ها رو که دیگه میدونید خودتون
YOU ARE READING
Angry Baby
Fanfictionکوک پسر رییس یکی از کله گنده های کره است که توی آمریکا زندگی میکنه . چی میشه اگه بنا بر دلایلی بیان کره و کوک توی مدرسه مدرسه با یه کله گنده مثله خودش آشنا بشه ولی نه یک آشنایی معمولی ژانر : مدرسه ای - اسمات - کمدی - ددی کینک کاپل اصلی : ویک...