part 11

5.1K 603 55
                                    

کوک

صبح از خواب بیدار شدم
خودمو لخت توی تخت دیدم
+ وایییییییییییی

+ یعنی اون تهیونگ عوضی دیشب منو کرده
+ نه نه نه

عوضی
+ دیشب چیشد ¿
+ اون بات پلاگ کرد توم
بقیشو نمدونم
+ برات دارم کیم تهیونگ

بلند شدم رفتم تو حموم

آب رو باز کردم تا وان پر شه

بعد از چند مین که پر شد رفتم توش دراز کشیدم

+ آههه چه خوبه
چشمام رو بسته بودم و داشتم به این فکر میکردم
چطوری روی تهیونگ تلافی کنم

+ اون خب من با اون عاشقانه رفتار میکنم تا بخواد منو بکنه
بعدش بات پلاگ میکنم توش چند بار هم آبش رو بر می گردونم

+ یسسسسس خودشهه

سریع خودمو شستم

حولمو پوشیدم و رفتم بیرون
یه شلوار مشکی جذب و یک تیشرت سفید پوشیدم تا زیباییم رو به ته نشون بدم

تا بتونم کارشو تموم کنم
از اتاق رفتم بیرون
امروز مدرسه تعطیل شده بود
چون کار تعمیرات داشت و من خیلی کارم راحتر شده بود

رفتم پایین و ته رو دیدم که لم داده رو کاناپه

کوک : سلام

ته : سلام بیبی

دوست داشتم هزار سیصد پنجاهو شیش تا فحش بهش بدم
ولی خب نقشم مهم تر بود

رفتم کنارش نشستم

_______
ته

تعجب کرده بودم که چرا هیچی بهم نمیگه
خب شاید مخش تای ورداشته

ولی من دوست دارم از این فرصت استفاده کنم

ته : بیا اینجا کوک
و با دستم به پام اشاره کردم

کوک : چشم
اومد نشست روی پاهام و سر شو تو گردنم مخفی کرد

بویه خوبی میداد

ته : دوس داری منو ددی صدا کنی

کوک : اهوم
ته : پس از این به بعد ددی صدام کن

کوک : چشم ددی
ته : گود بوی

_________________________

Angry BabyWhere stories live. Discover now