کوک
صبح از خواب بیدار شدم
خودمو لخت توی تخت دیدم
+ وایییییییییییی+ یعنی اون تهیونگ عوضی دیشب منو کرده
+ نه نه نهعوضی
+ دیشب چیشد ¿
+ اون بات پلاگ کرد توم
بقیشو نمدونم
+ برات دارم کیم تهیونگبلند شدم رفتم تو حموم
آب رو باز کردم تا وان پر شه
بعد از چند مین که پر شد رفتم توش دراز کشیدم
+ آههه چه خوبه
چشمام رو بسته بودم و داشتم به این فکر میکردم
چطوری روی تهیونگ تلافی کنم+ اون خب من با اون عاشقانه رفتار میکنم تا بخواد منو بکنه
بعدش بات پلاگ میکنم توش چند بار هم آبش رو بر می گردونم+ یسسسسس خودشهه
سریع خودمو شستم
حولمو پوشیدم و رفتم بیرون
یه شلوار مشکی جذب و یک تیشرت سفید پوشیدم تا زیباییم رو به ته نشون بدمتا بتونم کارشو تموم کنم
از اتاق رفتم بیرون
امروز مدرسه تعطیل شده بود
چون کار تعمیرات داشت و من خیلی کارم راحتر شده بودرفتم پایین و ته رو دیدم که لم داده رو کاناپه
کوک : سلام
ته : سلام بیبی
دوست داشتم هزار سیصد پنجاهو شیش تا فحش بهش بدم
ولی خب نقشم مهم تر بودرفتم کنارش نشستم
_______
تهتعجب کرده بودم که چرا هیچی بهم نمیگه
خب شاید مخش تای ورداشتهولی من دوست دارم از این فرصت استفاده کنم
ته : بیا اینجا کوک
و با دستم به پام اشاره کردمکوک : چشم
اومد نشست روی پاهام و سر شو تو گردنم مخفی کردبویه خوبی میداد
ته : دوس داری منو ددی صدا کنی
کوک : اهوم
ته : پس از این به بعد ددی صدام کنکوک : چشم ددی
ته : گود بوی_________________________
YOU ARE READING
Angry Baby
Fanfictionکوک پسر رییس یکی از کله گنده های کره است که توی آمریکا زندگی میکنه . چی میشه اگه بنا بر دلایلی بیان کره و کوک توی مدرسه مدرسه با یه کله گنده مثله خودش آشنا بشه ولی نه یک آشنایی معمولی ژانر : مدرسه ای - اسمات - کمدی - ددی کینک کاپل اصلی : ویک...