دو سه روز بعدی به همین منوال گذشت: بیشتر اوقات رو در کنار هم میگذروندند، با هم بیدار میشدند و با هم صبحانه میخوردند... بعد از جمع کردن میز صبحانه ،گاهی ییبو ظرفهای کثیف رو توی ماشین میچید و گاهی جان هم کمکش میکرد !
کنار کاناپه ولو شده و دورشون رو با بالشتهای بزرگ پر میکردند ،فیلم میدیدند ، یا توی گوشی با هم بازی میکردند ! نهار میخوردند و عصر دوباره با هم وقت میگذروندند ،و گاهی جان در حال تماشای تلویزیون خوابش میبرد ، و در این مواقع ییبو کنارش مینشست و در آرامش کامل تماشاش میکرد !
تا اینکه روز شوی آنلاین ییبو رسید ، صبح زود از خونه ی جان بیرون زد و با رعایت احتیاط های لازم به آپارتمان خودش برگشت ، لباس عوض کرد و آماده شد!
آقای فنگ یکساعت بعد به دنبالش رفت ،و اونو به استودیوی نمایش رسوند! البته ییبو قبل از رفتن یادداشت کوچیکی واسه ی جان گذاشته بود: گه گه ... من رفتم ! خواب بودی ، بیدارت نکردم، امیدوارم صبحانه تو کامل بخوری ،در اولین فرصت باهات تماس میگیرم ! راستی اگه تونستی شوی آنلاین منو تماشا کن ،و اگه فرصت خرید داشتی ، حتما خرید کن! زود برمیگردم!
جان یکساعت بعد بیدار شد ، به دنبال ییبو به پذیرایی رفت و با دیدن یادداشتش متوجه نبود ییبو شد ، آه کشید و درحالیکه غر میزد دوباره به تختش برگشت ،اما دیگه خوابش نبرد، و بعد نیم ساعت تقلا و غلت زدن بی فایده به آشپزخونه برگشت ، میز صبحانه ی آماده توجهشو جلب کرد... کنار هر چیزی یادداشت رنگی کوچیکی بچشم میخورد که بهش توصیه کرده بود از این غذا بچشه ، چون ییبو خورده و مطمعنه که مزه اش عالیه! لبخند بزرگی روی لبهاش شکل گرفت و زیر لب با خودش گفت: دیوونه!
صورتشو شست و پشت میز نشست ، با لبخند هر یادداشت رو برمیداشت ،میخوند و کنار میگذاشت و کمی از غذاشو میچشید!
ییبو به سالن گریم رسیده بود، گریم شده ،لباس پوشیده و به استودیوی پخش رفته بود، مجری با هیجان ورود وانگ ییبو ستاره ی جدید بازیگری رو اعلام کرد، و با ورود ییبو موزیک زیبایی پخش شد! مجری که زن جوانی بود به احترام ییبو چرخید و با لبخند ازش استقبال کرد...
آمار تماشاگران آنلاین برنامه از همون دقایق اولیه به سرعت در حال افزایش بود، و ییبو با پیراهن سفید فوق العاده ای که پوشیده بود ،و یقه ی کراواتی شل و نیمه بازش فوق العاده جذاب بنظر میرسید....
Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.
