پارت دوازدهم

905 170 8
                                    

بعد از اینکه از پیش بکهیون رفت
به سمت جایی که سهون و افرادش رو نگه داشته بودن ، قدم برداشت
اون پسر و افرادشو مثل سگ کتک زده بودن و چند تا از نگهبانا بالای سرشون بودن
به سمت سهون رفت سرشو گرفت و آورد بالا
کنار لبش پر خون بود و چشمهاش سرخ با نفرت نگاهش میکرد
+خب ، حالا بگو ببینم کدوم خری  آدرس اینجا رو بهت داده حرومزاده ؟
_میکشمت
آروم زمزمه کرد
چانیول قهقه زد
+حیف که اون بچه نذاشت وگرنه همونجا تیکه تیکت میکردم تا دیگه اینطوری برا من زر زر نکنی احمق
_ منتظر چی هستی منو بکش ! هع نکنه تخمشو نداری ؟
+تخمشو ندارم ؟ مطمعنم اون احمقی که آدرس اینجا رو بت داده ، بهت گفته که من چطور راحت آدم میکشم ، و اگر بخاطر بکهیون نبود مرده بودی پس بهتره بجای زر زر کردن ازم تشکر کنی عوضی
_اسم بکهیون منو به زبون نیار
چانیول هیستریک خندید
+قبلنم گفتم ، اون مال منه نه تو پس بهتره دیگ این حرفو نزنی چون میدم یک دست دیگ مثل سگ کتکت بزنن
_خفه شو عوضی ، اون هیچ گناهی نداره ، ولش کن بره ، چرا اذیتش می‌کنی ؟ نمی‌فهمی ازت می‌ترسه ؟ نمی بینی چطور حرف میزنه ؟ نمی‌بینی چطوره میلرزه ؟ واقعا چرا نگهش داشتی ؟
+به تو ربطی نداره چرا نگهش داشتم ، و مطمعن باش تا چند وقت دیگه قلب اون برای من میشه و توی احمق نمیتونی هیچ کاری کنی
لگدی به صورت سهون زد و از اتاق خارج شد حرف های اون عوضی اعصابشو بهم ریخته بود و مطمعن بود این احمق قرار نیست فعلا حرفی بزنه
پس تصمیم گرفت بره پیش بکهیون
به راه پله ها رسید که لوهان رسید جلوش
چشاش پر بود
+ برادر ...
_چیشده لو ؟ چرا داری گریه می‌کنی ؟
+ب بکهیون
_بکهیون چیکار شده ؟
با وحشت پرسید
+بدنش داغ داغه ، داره میلرزه ، از دهنشم خون میاد
چانیول وحشت کرد و زود به سمت اتاق دوید
در رو محکم باز کرد
کوکی بالای سر بکهیون بود و سعی می‌کرد
بیدارش کنه اما اون بیهوش بود
+چی شده ؟ کوکی ؟
_فک کنم بهش حمله عصبی دست داده ، زنگ زدم الان سوهو میاد
چانیول به سمت بکهیون رفت و بغلش کرد
+بکهیون ، بکهیون عزیزم ، بلند شو ، زود باش بلند شو
اما فایده ای نداشت
بعد از چند دقیقه سوهو اومد و با چند تا پرستار
به بکهیون سرم زد و تبش رو آورد پایین
و کمی حالش بهتر شد
+چش شده سوهو
_بهت گفتم این بچه مریضه ، احتمالنم قلبش مشکل داره ، حمله عصبی براش خوب نیست ، نباید شک ببینه ، باید ببریمش بیمارستان وگرنه میمیره
+خیله خوب حاضر شو باهم میبریمش بیمارستان
.......
اینم پارت دوازدهم
مرسی از شما عزیزای دلم که فیک رو حمایت میکنید
لطفاً کامنت و وت بذارید تا من خوشحال شم
لاو یو آل 🙂🤝🏻💓

silverblood 🍷🤍🩸 خون نقره ای Where stories live. Discover now