🗯️ زمان حال 🗯️
🎲 سهون 🎲
به مینا نگاه کردم با اون پیراهن صورتی روشن و موهای بافته ی خرگوشیش خیلی ناز شده بود
جونگین با حوصله قسمتی از پذیرایی رو تزیین کرده بود و تقریبا بیشتر زحمات جشن تولد مینا رو خودش به عهده گرفته بود
این که میدیدم چقدر با عشق به دخترکوچولومون محبت میکنه خیلی برام ارزشمنده ، خودم رو به یاد مییارم روزهایی که جونگین داشت بزرگ میشد همینقدر معصومانه با چیزهای ساده میشد خوشحالش کرد
اما حالا میترسم، از آینده نامعلومی که کنار من داره از همه ی سختی ها و نگرانی هایی که زندگی با من براش ایجاد کرده
جونگین میتونست خیلی شاد تر زندگی کنه اگه فقط من میتونستم دور ازش زنده بمونم
جعبه بزرگ کادو پیچ شده رو روی مبل گذاشتم و وارد آشپزخونه شدم
مینا رو از روی میز بلند کردم ، همین طور که دستشو دور گردنم محکم میکرد کنار گوشش گفتم :
- دوست داری کارتُن ببینی؟
سرشو خیلی آروم تکون داد و گفت :
- میخوام فروزِن ببینم
روی کاناپه جلوی تلویزیون گذاشتمش و انیمیشن مورد علاقشو پلی کردم
عروسک تک شاخ سفیدشو بغل کرد و خیلی زود محو صفحه رنگی رو به روش شد
راه رفته رو برگشتم و به جونگین که جلوی سینک ظرفشویی مشغول شستن میوه بود پیوستم
دستمو پشت کمرش گذاشتم ، چونمو روی شونش کشیدم و از بغل به صورتش نگاه کردم
- خسته نیستی عزیزم؟
شیر آب رو بست و صورتشو مماس با صورتم نگه داشت
- برای امشب هیجان دارم سهون
انگشتمو روی ساق دستش کشیدم
- فقط جمع همیشگی خودمون هستن هیچ غریبه ای نیست ، نگران نباش
به مینا اشاره کرد و گفت:
- فکر میکنی از پَسش بر بیام
دستمو دور کمرش محکم کردم و بدنشو به خودم تکیه دادم
بازوی برهنشو بوسیدم و کنار گوشش گفتم :
- تو بهترین پدر دنیا میشی جونگین ، بهت قول میدم
توی آغوشم چرخیدموهای روی پیشونیمو لمس کرد و خیره به چشمام گفت :
- تا وقتی که تو کنارم باشی ، اون به هردومون نیاز داره
نگرانی نهفته توی نگاهش مستقیما از چشمای من نشاَت میگرفت ، ای کاش میتونستم در جواب حرفش با اطمینان قول بدم که تا ابد کنارش میمونم
YOU ARE READING
Swear to Love and Sin ♠ Season 2 ♠
Fanfiction🎲 مقدمه 🎲 باورم نمیشه که دارم خطاب به تو نامه مینویسم ... هنوزم آوردن اسمت برام دردناکه نمیتونم این فکرو که اگه تو و برادرت وارد زندگیمون نمیشدین تو این فرصت کوتاه چه سرنوشت شیرینی در انتظارمون بودو از ذهنم دور کنم در نهایت هیچ چیز مثل رویاهام نش...