🗯 زمان حال🗯
♠ جونگین ♠
پاورچین پاورچین نزدیک شدم و بی سر و صدا وارد اتاقش شدم
به پلک های بسته اش نگاه کردم
کولم رو خیلی آروم روی کاناپه گذاشتم و نزدیک بهش نشستم ، آرنجمو به لبه ی تخت تکیه دادم
هیچ چیز به اندازه دیدن خوابیدنش من رو خوشحال نمیکرد
این که میدیدم دوباره بدون تزریق اون آمپول های وحشتناک میتونه بخوابه نوید روزهای خوب بود
شعله درخشان امید توی وجودم روشن شده بود و باید اعتراف کنم این روشنایی رو مدیون لوهان بودم
انگار حضورمو حس کرد
چشم هاش بعد از پلک زدن های مداوم باز شد
پنجره ی دنیا به روی من باز میشد وقتی نگاهم میکرد
تصویر دلخوری این پنجره اما باعث شد با شرمندگی سرمو پایین بندازمخودشو کمی بالا کشید و پشتی تخت تکیه زد
اونقدر نگاهم کرد تا خودم شروع کنم
- لوهان رفت؟
صورتمو بین دستهاش قاب گرفت و گفت :
- لوهان خیلی خوب میدونه که هیچ کس هیچ وقت جای تو رو تو قلبم نمیگیره
- این خوابیدنا به چه کارم مییاد وقتی نمیفهمی که زندگی بدون تو برای من دردناک ترین شکل مردنه
اشکهام بین دستهاش روی هم میچکید
- من نمیتونم درد کشیدنتو ببینم سهون ، نمیتونم تو این حال دووم بیارم
- میخوای راحت بخوابم جونگین ؟؟
سرمو با خوشحالی تکون دادم
- پس به هیچ بهانه ای خودتو از من نگیر
لبهامو کف دستش گذاشتم و با خیسی اشکهام بوسیدم
سرمو به سینش چسبوند و نوازشم کرد
- بهم قول بده که خوب میشی ، قول بده مثل همیشه قوی میمونی
پیشونیمو طولانی بوسید و سرمو به سرش چسبود
توی چشم هام نگاه کرد و گفت :
- من برای هر لحظه با تو بودن میجنگم ، تا آخرین نفس بهت قول میدم
***با وحشت از خواب پریدم ، درب باز تراس با شدت بهم کوبیده میشد ، باد پرده اتاق رو روی هوا معلق کرده و صدای وحشتناک رعد و برق همه جا رو پر کرده بود
آب دهانمو به سختی قورت دادم و با دهان باز نفس کشیدم
بسته قرص هامو از روی پاتختی چنگ زدم و همزمان با خوردنش پتو رو کنار زدم ، سوز سرمایی که از بیرون می اومد تن خیس عرقمو بیشتر به لرزه انداخت
YOU ARE READING
Swear to Love and Sin ♠ Season 2 ♠
Fanfiction🎲 مقدمه 🎲 باورم نمیشه که دارم خطاب به تو نامه مینویسم ... هنوزم آوردن اسمت برام دردناکه نمیتونم این فکرو که اگه تو و برادرت وارد زندگیمون نمیشدین تو این فرصت کوتاه چه سرنوشت شیرینی در انتظارمون بودو از ذهنم دور کنم در نهایت هیچ چیز مثل رویاهام نش...