Part🎲11🎲

312 68 42
                                    


🗯 زمان حال 🗯

🎲 سهون 🎲

درب بزرگ چوبی اتاق ریاست رو محکم هل دادم و وارد شدم

پدرم تلفن به دست ، روی صندلی قدیمیش پشت میز قهوه ای کنده کاری شده نشسته بود

وقتی دید بدون توجه به صدای منشی که پشت سرم وارد اتاق شده بود دارم به سمتش مییام دستشو بالا آورد و اشاره کرد که منشی اتاقو ترک کنه

کوتاه با فرد پشت خط خداحافظی کرد و تلفنو قطع کرد

پله هارو بالا رفتم و مقابل میزش ایستادم

خیلی آروم عینکشو از چشم برداشت ، دسته هاشو جمع کرد و توی جعبه گذاشت

هم زمان با صدای بسته شدن درب جعبه عینک
برگه قراردادی که پنج سال پیش با لوهان بسته شده بود رو روی میزش گذاشتم

بدون این که دوباره سراغ عینکش بره سرشو بالا گرفت و بهم نگاه کرد

- بدون اجازه وارد اتاقم شدی ! حتما مسئله مهمی پیش اومده !؟

برگه رو به سمتش چرخوندم و گفتم :

- مطمعنم روزی رو که پای این برگه رو امضا کردین خیلی خوب به یاد مییارید پدر

از روی صندلی بلند شد و مقابل دیوار شیشه ای اتاق ایستاد

- ده روز از تاریخ این قرارداد گذشته ، تو بایگانی پرونده های گذشته دنبال چی میکردی سهون ؟

دندونامو محکم روی هم فشردم و بعد از مکث کوتاهی پاسخ دادم :

- دنبال عشقی که پنج سال پیش از من گرفتین

به سمتم برگشت و بلافاصله جواب داد

- اون پسر با رضایت خودش زیر این برگه رو امضا کرد و رفت ، کسی چیزی رو از تو نگرفته

مثل اَنبار باروت آماده ی احتراق بودم و این حرف جرقه ی کبریتی بود که یک باره همه ی وجودمو منفجر کرد

- با رضایت خودش !؟

- حالا میفهمم چرا همه از هوش و ذکاوت شما وقت بستن قراردادهای پر سود صحبت میکنن

اولین بار بود که با تُن صدای بلند با پدرم صحبت میکردم اما اصلا از این کار پشیمون نبودم

- من در ازای آزادی لویانگ مدیر عامل آریوس شدم ، لوهانو رها کردم و طبق نظر شما با جونگین ازدواج کردم ، در حالی که قبل از همه این اتفاقات شما لوهان رو مجبور کرده بودین این برگه رو امضا کنه شما حتی مجبورش کردین با یک دختر نامزد کنه

- زندگی لویانگ برای شما هیچ ارزشی نداشت فقط ازش استفاده کردین تا من و لوهان رو از هم دور کنید
برگه قرارداد رو توی دستام مچاله کردم و به میز تکیه دادم

Swear to Love and Sin ♠ Season 2 ♠Where stories live. Discover now