🗯 زمان حال 🗯
♣ لوهان ♣کنار چهارچوب درب اتاق سهون نشستم
اینجا آخرین اتاق طبقه وی ای پی بهترین و مجهزترین بیمارستان در تمام سئول بود
کف دستهام عرق کرده بودن و نوک انگشتام از سرما یخ میزدن
سوهو با قدمهای بلند طول سالونو طی میکرد و موهای آشفتشو بین مشتهاش میکشید
بکهیون ده دقیقه پیش رسیده بود و هنوز از اتاق بیرون نیومده بود
بدنم از درون داشت آتیش میگرفت اما دستو پاهام از شدت سرما بی حس شده بودن
کف زمین روی سرامیکهای شیری رنگ سالن دراز کشیدم و به پنجره و بارونی که از یک ساعت پیش با شدت میبارید خیره شدم
یک نفر کنارم نشست و سرمو روی پاهاش گذاشت
به چهرش نگاه کردم ، سَرپرستار بخش بودآمپول آرامبخشو توی بازوم فرو کرد اما من کوچک ترین چیزی حس نکردم ، رو به سوهو گفت :
- بدنش یخ کرده ممکنه سکته کنه باید همین الان ببرینش تو بخش
چانیول به سمتم حرکت کرد
به سختی فقط سرمو تکون دادم که متوقف شد ، روی زمین غلت زدم
سوهو همینطور که شرایطو توضیح میداد پرستارو از کنارم بلند کرد
چشمام به شدت میسوخت و تصویر تار دور شدنشونو به سختی میدیدم
دردی صد ها برابر وحشتناک تر از حمله های قلبی که تجربه کرده بودم توی سینم حس میکردم
چند لحظه بعد سوهو برگشت دست سردمو توی دستهاش گرفت و کنارم نشست
دوباره صدای ویبره تلفن همراه چانیول سکوت سالن سفید رنگو شکست
با کلافگی پرسید
- چی بهش بگم هیونگ ؟
سوهو در جواب چان سرشو با حالت عصبی ای تکون داد و گفت :
- جوابشو نده هنوز وقت داریم
چان با عصبانیت به ما نزدیک شد
- الان دیگه میرسه مگه تا اینجا چقدر راهه؟
شونه چپمو به پایه فلزی و سرد صندلی پشت سرم فشار دادم تا شاید از شر این آتیشی که سینمو میسوزوند رها بشم
بکهیون با شدت درب اتاقو باز کرد ، لبه ی کفشش از روی موهای پریشونم که قسمتی از سرامیک کفو پوشونده بود رد شد
با سردرگمی به هممون نگاه کرد و گفت :
- تو آسانسوره ، داره مییاد بالا!
سوهو به سرعت سرمو بلند کرد و به دیوار تکیه داد
- سعی کن بشینی لوهان ، نباید تو رو تو این حال ببینه
رو به بکهیون کرد و گفت :
YOU ARE READING
Swear to Love and Sin ♠ Season 2 ♠
Fanfiction🎲 مقدمه 🎲 باورم نمیشه که دارم خطاب به تو نامه مینویسم ... هنوزم آوردن اسمت برام دردناکه نمیتونم این فکرو که اگه تو و برادرت وارد زندگیمون نمیشدین تو این فرصت کوتاه چه سرنوشت شیرینی در انتظارمون بودو از ذهنم دور کنم در نهایت هیچ چیز مثل رویاهام نش...