Part 3 | Bang!

946 92 19
                                    

Place: The wolf mansion, St

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Place: The wolf mansion, St. Petersburg, Russia
Date: August, 31, 2020
Time: 03:15

بعد از طی شدن این فاصله ی پنج متری، حالا کنار اون کانتینر ترسناک ایستاده بود. کانتینری که تن خونی، زخمی و بی جون کیم تهیونگ رو به آغوش کشیده بود!

نگاه بی حس و یخ زده ش، خیره بود به جسم رنگ پریده و خونی تهیونگ که با دست و پاهای بسته شده، گوشه ی اون کانتینر تاریک توی خودش مچاله شده بود.

بدون اینکه متوجه گذشت ثانیه ها بشه، پنج دقیقه از وقتی که نگاهش به صورت بی نقص تهیونگ خیره بود، گذشته بود که با دیدن حرکت نامحسوس پای گلوله خورده ش، از کانتینر فاصله گرفت.

"کای"

"بله رئیس"

"چیزایی که دیروز بهت گفتمو یادت نره و در ضمن! تا وقتی خودم ازت نخواستم حق نداری از اتاقش جم بخوری!"

"چشم رئیس"

بعد از تعظیم کوتاهی، به همون مردایی که کانتینر رو وارد کرده بودن اشاره کرد و خودش جلوتر از اونا به سمت زیرزمین راه افتاد.

"مایک"

"رئیس"

مایک گفت و چند قدم به سمت گرگ برداشت.

"رئیس کیم گلوله خورده"

مایک که حتی نمیخواست عاقبت گلوله خوردن رئیس باند کره رو تصور کنه، بی حرف سرشو پایین انداخت.

"مایک"

"بله رئیس"

"وقتی باهات حرف میزنم سرتو بالا بگیر و تو چشمام نگاه کن"

گرگ در حالی این جمله رو فریاد زد که فاصله ی خودش رو با مایک به پنج سانتی متر رسونده بود.

مایک به سرعت سرشو بالا گرفت و نگاه محکم و در عین حال لرزونش رو به چشم های گرگ گرسنه ی روبروش دوخت.

کی میتونست به عمق اون چشم ها خیره شه و از ذوب شدن خودش جلوگیری کنه؟!

"فکر کنم گفته بودم یه تار مو نباید از سرش کم شه نه؟"

"قربانــ..."

"کار کی بود؟"

"دِیو قربان"

REVENGER | KVWhere stories live. Discover now