Place: The Wolf’ Mansion, St Petersburg, Russia
Date: November, 12, 2020
Time: 8:30نوازش هایی که روی پوست سینه و شکمش مینشستن، کم کم روحش رو به بدنش برمیگردوندن و با گذشت ثانیه ها، بیشتر و بیشتر میتونست نرمی گرمی که بین نیپل چپش تا وی لاینش رو طی میکرد رو حس میکنه.
اما هنوز حس به پلک هاش برنگشته بود تا بتونه اون ها رو از هم فاصله بده و بهشت رو مقابلش ببینه. تهیونگ که متوجه این شده بود، به صورت جونگکوکی که تمام شب اون رو در آغوش گرفته بود، نزدیکتر شد و لب هاش رو جایی کنار پلک چپش فرود آورد.
بوسه ی بعدی حالا روی کنج زاویه دار لب هاش مینشست و حالاچشم های باز جونگکوک، به خوبی نظاره گر این تصویر بود؛ تصویری که مژه های بلند و بینی گرد و لب های غنچه شده ای که به لب های خودش بوسه میزدن رو شامل میشد.
قبل از اینکه تهیونگ ازش فاصله بگیره، لب هاش رو به دام انداخت و بوسه ای که شکوفه های بهاری باغهای گیلاس، تو سفرشون به توکیو رو یاداوری میکرد رو بهش هدیه کرد.
میون آرومی نرم بوسه های کوتاه اما عمیقشون، تهیونگ دستش رو روی فک جونگکوک نشونده بود تا تکون خوردن استخون ها و عضلات ریز فکش رو، در حالی که لب های خودش رو میبوسیدن، حس کنه و با هر حرکتشون، عجیب پمپاژ شدن خون تو رگ هاش رو حس کنه.
جونگکوک در حالی که از انگشت شستش برای جدا کردن لب هاشون کمک میگرفت، با صدای بمی که از تازه بیدار شدنش نشات میگرفت، لب زد:
"بعد پنج سال..."
پلک های تهیونگ از هم فاصله گرفتن و منتظر به لب های سرخ و خیس از بوسه ی جونگکوک خیره شدن.
"میخوام باهات دوش بگیرم..."
***
Place: The Wolf’ Mansion, St Petersburg, Russia
Date: November, 12, 2020
Time: 9:30"نه نوا! بهتره یکی دیگه رو به جای خودت برای تمیز کردن اتاقمون بفرستی!"
جیمین بهت زده خندید و مشتش رو به شونه ی یونگی کوبید.
"مین یونگی! نمیتونی انقدر بی ادب باشی!"
یونگی در حالی که چنگالش رو توی بشقابش پرت میکرد، ابروهاش رو به هم نزدیک و دستش رو به کمرش زد.
"میخوای بگی تو ازش خجالت نمیکشی؟ حس نمیکنی انگار مامانت قراره بعد سکس اتاقتو تمیز کنه؟"
رزا دهن باز کرد تا بگه "به لطف ارباب جئون، نیاز نیست در این مورد خجالتزده بشید" که با پیچیدن صدای بم رئیسش تو سالن غذاخوری، جلوی دهنش رو گرفت.
"میخوای بگی باور کنیم مین یونگی فاکر بلده خجالتم بکشه؟!"
هر سه ی اون ها برگشتن و تو نگاه اول، چشمشون قفل دست های گره خورده ی جونگکوک و تهیونگی که آب از موهای هردوشون میچکید قفل شد.
KAMU SEDANG MEMBACA
REVENGER | KV
Romansa┌ Revenger ┘ | انتقام جو | • کاپل | کوکوی • وضعیت | فیکشن ~ متوقف شده • ژانر | دارک فیک، رمنس، اسمات، انگست، هارش • روز آپ | نامعلوم • بخشی از فیکشن : کلمات نمیتونن توصیف کنن بلاهایی رو که اون مرد سر خودش آورد تا فراموش ک...