این پارت اسماته. اگر دوست ندارید اسکیپش کنید تا به پاراگراف آخرش برسید.
Place: St. Petersburg, Russia
Date: September, 18, 2020
Time: 22:25"دستاتو باز نکن کوک. میخوام ببری باشم که تا ابد تو چنگال گرگش حبس شده"
جونگکوک، چند ثانیه به چشم های تهیونگ خیره موند و بعد، تن سبکش رو بلند کرد و روی زمین کوبید و روش خیمه زد.
بعد از چند ثانیه خیره موندن تو چشماش و دیدن اعتماد توی نگاهش، لب هاشون رو به هم رسوند. با اولین ناله ی آرومی که از گلوی تهیونگ خارج شد، مسیر لب هاش رو سمت گردنش کشوند و با بوسیدن تک تک اون هیکی ها که به بدترین شکل ممکن رو پوست روشنش به جا مونده بودن، سعی کرد همه ی درد و خاطره ی بدی که از اون شب برای پسرش مونده بود رو ازش بگیره.
پس مقصد بعدی، سینه های پهنش بودن که هنوز رد اون زخم ها و تاول ها روش دیده میشد. با گاز گرفتن نیپلش، گردنش رو تو دستش گرفت و فشار کمی بهش وارد کرد تا بالاخره ناله ی بعدی تهیونگ به گوشش رسید.
تهیونگ که انگار تازه یادش افتاده بود که تو حیاط عمارتن، زیر چونه ی جونگکوک رو گرفت و سرش رو بالا گرفت.
"ا- ایـ-نجا؟ "
"فقط من و تو اینجاییم"
گفت و دوباره به بوسیدن نقطه به نقطه ی پوست نرمش ادامه داد.
تهیونگ همه ی ذهن و فکرش رو به بوسه های نرم جونگکوک سپرده بود و حس میکرد ضربان قلبش، ریتم بوسه های آروم اما عمیق مرد رو گرفته.
جونگکوک، آخرین بوسه ها رو روی شکمش نشوند و حالا به وی لاینش که بخش کمی ازش از بالای شلوارش مشخص شده بود رسیده بود. بدون مکث، دکمه و زیپش رو باز کرد و شلوارش رو پائین کشید و با نگاه براقش پاهای تراشیده ش رو از نظر گذروند.
دوباره خم شد و سر جای قبلش برگشت. بوسیدن وی لاینش رو شروع کرد و با بوسیدن هر سانت از اون قسمت نرم از بدنش که مورد علاقه ترینِ جونگکوک بین بقیه اعضای بدنش بود، با دندون هاش باکسر مشکی رنگش رو پائین تر میکشید. با تموم شدن وی لاینش و مشخص شدن پوسته ی بالای عضوش، کل باکسرش رو از پاهاش خارج کرد و گوشه ی بینیش رو به عضو نیمه سخت شده ش کشید.
با صدای هیس مانندی که از بین دندون های تهیونگ خارج شد، زبونش رو روی بالزش کشید و یکی از اون ها رو وارد دهنش کرد.
تهیونگ با دیدن عضوش که هنوز لمس نشده بود اما تکون میخورد و جونگکوکی که تا کمر وارد استخر شده بود و با تکیه به ران های خودش یکی از بالز هاش رو میمکید، ناله ی خفه ای سر داد و مشت نسبتا محکمی به پیشونیش کوبید.
جونگکوک، رضایتمند از واکنش های غیر ارادی بدن تهیونگ، بیشتر توی آب فرو رفت و تهیونگ رو هم به سمت خودش کشوند. حالا باسن تهیونگ روی لبه ی خیس استخر قرار گرفته بود و قطره های آب روی ورودی نبض دارش دیده میشد.
YOU ARE READING
REVENGER | KV
Romance┌ Revenger ┘ | انتقام جو | • کاپل | کوکوی • وضعیت | فیکشن ~ متوقف شده • ژانر | دارک فیک، رمنس، اسمات، انگست، هارش • روز آپ | نامعلوم • بخشی از فیکشن : کلمات نمیتونن توصیف کنن بلاهایی رو که اون مرد سر خودش آورد تا فراموش ک...