امروز صدای آزاردهنده پرنده ها، براش گوش نواز بود. انگار همشون داشتن برای جونگین میخوندن. خوشحال تر از همیشه پاشد تا برای دانشگاه آماده بشه.همونجور که آهنگ موردعلاقهش رو زمزمه میکرد، درحال مسواک زدن و رقصیدن بود. انگار نه انگار که ساعت ۷ صبح بودش. داشت دست هاش رو میشست که با صدای محکم باز شدن در، خوندنش رو سریع متوقف کرد.
"دیشب کی اومدی خونه؟"
"نمیدونم......فکر کنم حدود ۲ بود..."
"چرا انقدر دیر؟...کجا بودی؟؟"
اخمای پسر کوچیکتر توی هم رفت. اون واقعا از وقت هایی که سونگمین مثل مامان ها باهاش برخورد میکرد متنفر بود. از اون بدتر این بود که ، سونگمین فقط یکسال ازش بزرگتر بود و با جونگین مثل بچه های ۱۲ ساله برخورد میکرد.
"تو مگه مامان منی که انقدر سوال پیچم میکنی؟...من ۲۰ سالمه یادت رفته؟....هرکاری بخوام میتونم بکنم"
"من فقط یه سوال کردم... نگرانت بودم...دیشب هم کلی وایسادم نیومدی...همین...."
سونگمین هم مثل پسر کوچیکتر، اولش صداش رو بالا برد ولی با هرجملهش صداش رو آروم تر کرد و سرش رو پایین انداخت. تو صورت اون پسر فقط حس افسوس و ناراحتی دیده میشد.
حرفشو قطع کرد و تصمیم گرفت بدون جونگین به دانشگاه بره.کیفش رو سریع از روی مبل برداشت و در خونه رو محکم پشت سرش بست.
اونا توی این مدتی که هم اتاقی و دوست بودن ، دعوای بزرگی نکرده بودن پس همین بحث کوچیک هم میتونست حال جفتشون رو خراب کنه.
فکر کردن به اتفاق های دیروز باعث میشد جونگین دلش کمی سرکشی و پیچوندن کلاس بخواد ولی میدونست تنها وقت خوندن درساش ، سر کلاس بود. پس کمی بعد از سونگمین اون هم راهی دانشگاه شد.
زنگ اول، باهیچ کدوم از دوستاش توی یک کلاس نبود و همین باعث شده بود اون بی حوصله تر بشه. ذهنش کامل درگیر چیز هایی بود که نباید. میدونست که باید روی کلاس های دانشگاه و خوانندگیش تمرکز کنه ولی ذهنش درگیر تر از اینا بود.
از یک طرف بحث کردن با سونگمین، از طرف دیگه آبروریزی ای که دیروز کرده بود. البته اونقدر براش بد نشد چون دید که هیونجین موقع ناراحتیش بهش اهمیت داد و کمکش کرد.چی بهتر از این برای جونگین؟
با فکر کردن به کل ماجرا حس کرد باز حمله عصبی و اضطراب اجتماییش داشت بیشتر میشد. هرچقدر هم که میخواست نیمه پر لیوان رو ببینه اما مشکلات برنده میشدن.
YOU ARE READING
Hidden Sapphire | Hyunin
Fanfictionهیچکس نمیدونه بابت شروع این حس ها، چی در انتظار تک تکشون هست. اما اسم این احساس هرچی که باشه، قرار نیست وضعیت همینقدر ساده براشون پیش بره. ~ ~ ~ • Stray kids FanFiction • وضعیت آپدیت : پایان یافته Hidden Sapphire - یاقوت کبود پنهان✨ 🔸Mai...