با خنده ای که کم کم داشت از کنترل خارجش می کرد، دستشو روی شونهی سوهو گذاشت و هر دو به ویدیویی که رو به روشون بود قهقهه زدن.. فضای نشیمنگاه که با اون بچه ها پر شده بود مثل همیشه شلوغ به نظر می رسید و این وسط سهون و دوست جدیدش داشتن با هم خوش میگذروندن.. از این که اون پسر چشم خرگوشی انقدر باهاش تفاهم داشت خوشش اومده بود و همین باعث می شد تا به صحبت کردن با همدیگه ادامهی بیشتری بدن.. حتی شوخی کردن هاشونم شبیه هم بود و این یه اشتراک مثبت به حساب میومد، هر چند که از نظر بقیه شوخی هاشون فقط به درد خودشون میخورد اما خب بازم برای اون ها مهم نبود.. همین که یه نفر باشه تا از اونا خوشش بیاد کافی به نظر می رسید.
-باورم نمیشه.. اونا تمام روز دور خودشون میچرخن؟! تا آخر عمر؟! این واقعا خنده داره!
سوهو بین خنده هاش اون رو گفت و با پاک کردن اشکی که از خندهی زیاد روی مژش نشسته بود به سهون نگاه کرد..
-اونا احمقن؟؟ فکرشو بکن... شاید علت مرگشون سرگیجه بیش از حد باشه!
و بعد دوباره مثل بمب منفجر شدن و در حالی که از خنده به درجه قرمزی رسیده بودن، روی هم ولو شدن.. لی که به خاطر سرو صدای شدید اون دو نفر قابلیت چرت زدنشو از دست داده بود، با نگاه "وات ده هِل" مانندی بهشون چشم دوخت که صدای کای کنار گوشش شنیده شد..:
-این دوتا چطوری انقد زود باهم گرم گرفتن..؟
پسر خوابالود که حالا چشم هاش به سرخی میزد، با چشم غره نگاهش رو از اون دو نفر گرفت و با چرخیدن به سمت کای گفت..:
-سوال منم دقیقا همینه..!
بکهیون که اون سمتِ پسر برنزه نشسته بود لبخندی شیطانی زد و طبق معمول با لم دادن توی بغل دوست پسرش، لب باز کرد:
-حس میکنم کلاسمون قراره از این به بعد زوجای بیشتری داشته باشه..
کای نوازش وار توی موهای فندقی پسر پاپی شکلش دست کشید و لب هاش رو متفکرانه غنچه کرد..
-از سهون و چانیول هیچی بعید نیست... راستی چانیول کجاست..؟
با یاد آوری اون پسر گوش دراز بد اخلاق، نگاهی به اطرافش انداخت تا بلکم نشونه ای ازش ببینه اما درست وقتی مردمک هاش از گوشه سالن عبور کردن، چانیول رو دید که غرق توی حال و هوای خودش در حال فکر کردن بود... دوست کله سفیدش با دست هایی که روی سینش قفل شده بودن به زمین خیره شده بود و کای میتونست قسم بخوره چشم های سرخش مدت هاست که حتی پلک هم نزدن..!
ابرو هاش رو با تعجب بالا برد و کمی توی جاش جلو اومد..
-به نظرت... چانیول یه چیزیش نیست..؟
بکهیون که در حال زیرو رو کردن ویدیو تیک تاک های یه اکانت جدید بود، بدون بالا آوردن سرش خودش رو بیشتر به دوست پسرش مالوند و با بی خیالی لب زد..
YOU ARE READING
Pinky swear
FanfictionGenre : school life, romance, little comedy, smut, fanfic Couple : Chansoo, Hunho, Kaibaek, Xiuchen • ستاره اي كه چانيول بلاخره بعد از مدت ها اون رو به قلب خودش راه داده بود، خاموش شد... نميدونست چرا ولي اون ستاره ديگه ندرخشيد و چانيول کوچولو رو توي...