«_با اون چشمهای وحشیت چی ازم میخوای که حتی پلک نمیزنی!؟
+کی گفته دارم به تو نگاه میکنم!؟»*****
Song: Fetish, Selena Gomez
جونگکوک با دلتنگی نگاهش رو به شهری دوخت که به خوبی از پنجرهی بزرگ هتل قابل دیدن بود و خیابونهای خیسش خبر از زمستونی بارونی میدادن.
سه روزی بود که از سئول فرار کرده بود و با اولین پرواز بدون اینکه به عواقب بعدش اهمیت بده، به توکیو اومده بود و حالا وقتی دست از بغل کردن زانوهاش و نوشیدن شرابهای سرخ رنگ برداشته بود، احساس دلتنگی دور قلبش ریشه کرده بود و بین جمعیت دنبال مردی با موهای فر و لباسهای گشاد و کلاسیک میگشت. مردی که تا دهها فرسخ میتونستی بوی خاصِ توتون پیپش رو احساس کنی.جام پایه بلند حبس شده بین انگشتهاش رو روی میز کنارش گذاشت و دستش رو به موهای بلندش رسوند. با کشی که دور مچش بسته شده بود، اون آشفتگی رو به سمتی جمع کرد و گردنش نفسی از رهایی کشید.
از تصویر مات خودش داخل شیشهی پنجره، نیشخندی به بالا تنهی برهنه و کاهش شدید وزنش زد و بیحوصله از گمشدگیای که احساس میکرد دوباره سمت شراب هجوم برد و لبهی باریک و سفید جام رو به لبش رسوند و لحظهای بعد گلوش از مزهی تلخ و ترشش به سوزش افتاد.نگاهش رو از توکیوی بارونی گرفت و روی صندلیای که گوشهی دیوار بود نشست و آرنجش رو روی زانوهاش گذاشت و به تصویر خیالی مقابلش زل زد. تصویر خیالی مردی که با لبخند و نگاهی عاشقانه در حال برانداز کردن بدنش بود و زیر لب برای کاهش وزن شدیدش اظهار نگرانی میکرد:
_خوبه که توی مستی میتونم توهمت رو داشته باشم.
زیر لب زمزمه کرد و جام رو دوباره به لبش نزدیک کرد و خیره به چشمهای فرد مقابلش، با نیشخندی از شراب نوشید و حجم زیادی از رو وارد گلوش کرد و از تلخی زیاد وارد شده به گلوش، چینی به بینیش داد و جام رو محکم روی میز کوبید.
بدنش از حرارت میسوخت و پلکهای تب دارش خبر از مستی میداد و نفهمید کی گوشیش رو از جیب شلوار گرمکنش خارج کرد و روی اسم "آبنبات آبی" رو لمس کرد و منتظر برقراری تماس تصویری موند.
ВЫ ЧИТАЕТЕ
SWEET DREAM | KOOKV [VKOOK]
Фанфик-Completed رویای شیرین❄🌨 انگشتهای بلندش به نرمی دور کمر باریک مرد حلقه شد و پوست بیرون زده از پیراهنش رو نوازش کرد، در حالیکه از گردنش عطر تلخ و قهوهی همیشگیش رو نفس میکشید، زمزمه کرد: _تو منو آبی میکنی... دمِ عمیقی گرفت و رد لبهای داغش رو روی...