39.می‌خوام مال تو باشم❄️

3.4K 437 486
                                    

«من از محل زخمات بهت چسبیدم و قلبت رو پیدا کردم... پشیمون نیستم... تنها چیزی که پشیمونم می‌کنه... اینه که خودم اون زخم‌ها رو به وجود آوردم.»

****

Song: eyes off you، Pretty much

Hoppla! Dieses Bild entspricht nicht unseren inhaltlichen Richtlinien. Um mit dem Veröffentlichen fortfahren zu können, entferne es bitte oder lade ein anderes Bild hoch.

Song: eyes off you، Pretty much.

انگشت‌های بلندش به نرمی زیر کت مرد خزید و کمر باریکش رو در آغوش گرفت. با هل آرومی اون رو بیشتر به خودش چسبوند و در حالیکه لب پایینش رو بین لب‌هاش داشت، مک محکمی بینشون زد و جوری جونگکوک رو بوسید که انگار هیچی باارزش‌تر از بوسیدن اون وجود نداره.

لب‌هاش حتی لحظه‌ای میل به رهایی نداشت و باد سردی که لابه‌لای موهاشون می‌پیچید، نه تنها از گرمی بدن‌هاشون کم نمی‌کرد بلکه باعث می‌شد، بیشتر از یه بوسه بخوان. جوری که صدای بوسه‌ی خیسشون مثل یه نوای دلنشین توی گوششون تکرار می‌شد و دست‌هاشون که حتی لحظه‌ای دست از لمس هم بر نمی‌داشت.

جونگکوک با خشونت بیشتری لب بالای تهیونگ رو بین لب‌هاش حبس کرد و با چنگ زدن به پشت گردن مرد و بازی با موهای فِری که حالا درگیر انگشت‌های دستش شده بودن، لبخندی میون بوسه زد و با نشستن قطره اشکی روی لب‌هاش، با تعجب ابرویی بالا انداخت و برخلاف میلش، حرکت لب‌هاش رو متوقف کرد! و لحظه‌ای بعد این صدای دلچسب جدا شدن لب‌هاشون بود که نشونه‌ای برای تمام کردن بوسه بود.

چشم‌های گردش با تعجب به پلک‌های لرزون و بسته‌ی
مرد مقابلش خیره شد و نگاهش قطره اشک سمجی رو که از گوشه‌ی چشم راستش تا لب‌هاش امتداد پیدا کرده بود رو دنبال کرد:

_تهیونگ!؟

با لحن نرمی صداش کرد و تهیونگ از شنیدن جوری‌که که اون مرد صداش کرده بود؛ بیشتر لرزید و پلک‌هاش رو با شدت بیشتری بهم فشار داد. چه جوری می‌تونست چنین چیزی واقعی باشه!؟

_تهیونگ! عزیزم!؟

این تیر خلاصی بود برای قلبش و بعد از اون قطره‌ی اشک بعدی با لجبازی راه خودش رو توی پلک چپش پیدا کرد اما قبل از رسیدن به لب‌هاش، توسط انگشت شست جونگکوک مهار شد و بدون اینکه نرمی و نوازش انگشت‌هاش رو از روی پوست صورتش برداره، صداش نزدیک به لب‌هاش شنیده شد:

SWEET DREAM | KOOKV [VKOOK]Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt