yoonmin√

1.3K 102 14
                                    

🍭Say thank you🍭

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

🍭Say thank you🍭

بچه ها میدونید چقدر دوستون دارم که همراه بوک موندین و بوک 10k شد ؟ انقدر ذوق کردم وقتی دیدمش که باورتون‌ نمیشه ... ممنونم ❤️

***

اتوبوس تکون محکمی خورد و ایستاد ، همهمه به پا شده بود و اکثرأ گردن میکشیدن تا ببینن چخبر شده ، همه به جز دو نفر ، یکیشون که سرش توی گوشیه مدل بالاش بود و به هیچ چیز و هیچ کس توجه نمیکرد , نفر دوم هم پسری بود که حرصش از نفر اول حسابی گرفته بود ، محض رضای خدا ، جیمین از وقتی یادش میومد فرقی نمیکرد چه جنسیتی باشه یا چه سنی داشته باشه ، کسی نبود که جیمین و نادیده بگیره اونم وقتی درست رو به روی هم نشسته بودن ، زل زده بود به پسر مو نعنایی و منتظر بود تا نگاهش کنه و برق تحسین و توی چشماش ببینه اما اون پسر حتی وقتی اتوبوس تا مرز تصادف هم رفت سرش و بالا نیاورد

جیمین کلافه پاهاش و تکون داد و ساعت گوشیش و نگاه کرد ، هنوز برای خونه رفتن زود بود و جیمین یکی دو ساعتی وقت داشت
پس تصمیم گرفت مثل همیشه برای خودش چالش جدیدی درست کنه و سرگرم شه
+ تا وقتی بهم توجه نکنی ولت نمیکنم

بعد از ده دقیقه پسر رو به روش همونطور بی توجه از جاش بلند شد و از اتوبوس پایین رفت گوشیش رو هم روی گوشش گذاشت و شروع کرد به صحبت کردن ، جیمین هم زیاد دو‌دل نموند و خودش و از اتوبوس با تاخیر پرت کرد بیرون و با گذاشتن دستش توی جیباش پشت سر پسر بزرگتر به راه افتاد
زیر لب گهگاهی با خودش قر میزد و تمام وجودش التماسش میکردن برگرده خونش

+ جیمینا جونه مادرت بیخیال شو ، تهش که چی میخواد یه نیم‌‌ نگاه بندازه ، حالا گیریم نندازه اصلا شاید کور رنگی داره بیا‌ و برگرد خونه ‌... سرده ...

نفسش و محکم بیرون داد و با تعجب به پسری که بعد از کوچه پس کوچه‌ کردن از پله های ایستگاه مترو پایین رفت چشم دوخت ، اون احمق این همه راه رو تا اینجا اومده بود تا یه ایستگاه و پیاده به عقب برگرده و در اخر مسیر مخالف یعنی مسیر که اومده بودن و با مترو برگرده ؟

جیمین دستش و روی میله مترو سفت کرد و غر زد
+ شاید براش مشکل پیش اومده ‌... شایدم خلاف کاره داره رد گم می‌کنه
جیمین با فکری که به سرش زد پله هارو سریع تر پایین رفت
+ دنبالش میرم اگر از ایستگاه پنجم بیشتر رفت من پیاده میشم و شب و پیش تهیونگ میگذرونم

BTS oneshotsWhere stories live. Discover now