13

2.2K 429 93
                                    

قبل از خوندن بگم که لطفا اگه کامنت میزارید کامنتتون رو سر پاراگراف مشخصی بزارید تا بتونم راحتتر جواب بدم و...

لذت ببرید...

###################################

با وجود اینکه کلی توی راه به خاطر چراغ قرمز ها دیر کرده بود ،خودش رو به بیمارستان رسوند

+پارک جیمین کجاست ؟! تازه آوردنش در زایمانش شروع شده بود 

+ طبقه ۴ ام، توی اتاق عمل

سمت آسانسور رفت ولی از شانس بدی که امروز گریبانش رو گرفته بود آسانسور طبقه هشتم بود
اگه با پله ها میرفت زود تر میرسید...
۴ طبقه رو بالا اومد و نفس نفس زنان ، به در اتاق عمل رسید که نامجین رو دید

+ جیم...جیمین چی شد ؟!

÷هنوز نیاوردنش بیرون...اجازه هم نمیدن بریم میگن همسرش باید بره پیشش حالا هم که همسری در کاری نیست نمیزارن کسی بره تو

جونگ‌کوک بدون توجه به جین سمت در رفت و زنگ رو زد
پرستار جلو در اومد

+من همسر پارک جیمینم... بزارین برم پیشش

# همسرش ؟! اسمی از همسر توی پرونده بیمار نبود

+ من همسرش بزارین برم پیشش

# نمیتونم بزارم...

+همسرش نیستم ولی پدر اون بچه ام راضی شدین ؟! پدر بچه ام حق دارم وقتی به دنیا میاد اونجا باشم الانم بزارین برن پیشش
پرستار با اکراه جونگ‌کوک رو راه داد
نامجون سریع زد رو شونه جین

×جین جین... جونگ‌کوک رفت تو !!!

÷ چی !

× ببین رفت تو

÷یعنی چی گفت که گذاشتن ؟!

×نمیدونی جونگ‌کوک کیه ؟! پسر جئون رئیس شرکت جئون... باید بتونه بره مثل منو تو نیست

***************************

@ شما کی هستین تو اتاق عمل چیکار میکنین ؟!

# پدر بچه است دکتر 

@ پس برو دستش بگیر کمکش کن ریلکس بشه و تحمل کنه ‌...زایمانش زیاد طول کشیده اگه زود به دنیا نیاد بی هوش میشه... این برای جفتشون خطرناکه...

جونگ‌کوک سریع سمتش رفت و دست که توسط یکی از پرستار ها گرفته شده بود رو توی دستش گرفت و دست دیگه اش رو روی گونه اش گذاشت

+جیمین ؟! منم جونگ‌کوک...چشم هات باز کن منو نگاه کن باشه ؟!

جیمین بلافاصله چشم هاش رو که از درد و اشک قرمز شده بود باز کرد و جونگ‌کوک رو دید

+من اینجام باشه ؟! یکم دیگه تحمل کنی تمومه باشه ؟!

+فقط یکم دیگه تحمل کن

༺𝑾𝒆 𝑨𝒓𝒆𝒏'𝒕 𝑴𝒂𝒓𝒓𝒊𝒆𝒅 𝑩𝒖𝒕 𝑾𝒆 𝑯𝒂𝒗𝒆 𝑪𝒉𝒊𝒍𝒅𝒓𝒆𝒏༻Where stories live. Discover now