22

1.6K 323 20
                                    


جونگمین تازه ۲ ماهش شده بود و هنوز شناسنامه نداشت ، جیمین تصمیم گرفت که فردا صبح برای گرفتن شناسنامه اش بره
جونگ‌کوک هم برای کار شرکتش دو روزه به ججو رفته بود

پیراهن سرمه ای که جونگ‌کوک براش خریده بود رو تنش کرد و جونگمین توی بغلش گرفت و ساکش رو برداشت و از خونه رفت بیرون

جونگمین رو روی صندلی کودک گذاشت و ساکش کنارش گذاشت
جایی که داشت میرفت مناسب بودن بچه نبود
تصمیم گرفته بود جونگمین رو واسه چند ساعت به مامانش بشپره تا ازش نگهداری کنه

زنگ در زد و با باز شدن در داخل خونه رفت

#اومدین ؟!

-سلام مامان

خانم پارک جلو رفت و جونگمین رو که توی بغلش خوابیده بود ازش گرفت

-ساکشم میزارم اینجا ، بازم اگه کاری پیش اومد بهم زنگ بزنین خودم میرسونم

#باشه پسرم برو به کارت برس...نگران نباش ، حواسم بهش هست

از خونه بیرون رفت و سوار ماشین شد
جلو اداره هویت ماشینش رو پارک کرد و پوشه مدارکش رو برداشت و سمت اداره رفت

از وضعیت و تعداد زیاد مردم و مراجعه کننده ها معلوم بود که کارش قرار یکم زیاد طول بکشه
سمت تابلو اطلاعاتی که روی یکی از میز ها بود رفت

-ببخشید خانوم میخوام واسه بچم شناسنامه بگیرم...باید کدوم قسمت برم ؟!

+ اول شماره بگیرین نوبتتون شد از پذیرش به کارتون رسیدگی میکنن

سمت دستگاهی که شماره میداد رفت و دکمه رو زد و کاغذ بیرون اومد

" شماره ۱۲۴ "

-۱۲۴!!!
سرش رو بلند کرد و به تابلویی که شماره ها رو نشون میداد نگاه کرد

"۶۷"

هوف کلافه ای کشید
-اوف کارم انگار یکم بیشتر از خیلی طول میشه...هنوز به نوبتم ۵۴ نفر مونده...چاره ای ندارم باید منتظر بمونم انگار

حدود سه ساعت منتظر بود ، ساعت تقریبا ۱ ظهر بود
ناهار هم نخورده بود ، ۴ نفر هنوز به نوبتش مونده بود
۱۵ دقیقه گذشت تاکه بالاخره نوبتش رسید

-شماره ۱۲۴ ام

@ چیکار میتونم براتون انجام بدم ؟!

-راستش میخواستم برای پسرم شناسنامه بگیرم

@ چند روزشه ؟!

-راستش سرم خیلی شلوغ بود نتونستم زود بیام ۲ ماهشه

@ برگه زایمان مادرش و زمان و روز تولد ثبت شده بچه و شناسنامه پدر و مادرش

-راستش ، پدرش نیست...شناسنامه اش رو ندارم...سرپرست مجرد بودم به دنیا اومد تازگی ازدواج کردم

༺𝑾𝒆 𝑨𝒓𝒆𝒏'𝒕 𝑴𝒂𝒓𝒓𝒊𝒆𝒅 𝑩𝒖𝒕 𝑾𝒆 𝑯𝒂𝒗𝒆 𝑪𝒉𝒊𝒍𝒅𝒓𝒆𝒏༻Where stories live. Discover now