The End

1.9K 229 36
                                    

آروم چشم هاش رو باز کرد و بعد از کش و قوس دادن به بدنش به صورت جونگ‌کوک که لبخند روش نشسته بود نگاه کرد

-صبح بخیر.

+صبح بخیر، پاشو دست صورتت بشور و لباس عوض کن بریم.

-واقعا همه چیز درست شد کوک

+ آره، حالا که همه چیز درست شد، میتونیم یکم بیشتر خوش بگذرونیم و از ماه عسلمون لذت ببریم

-۳ روز کافیه کوک، بیا برگردیم، دلم برای جونگمین تنگ شده.

+باشه، ولی واسه برگشتن باید از جات بلند بشی صورتت رو بشوری و بریم هتل چمدونمون جمع کنیم و بليط بخریم که بتونیم برگردیم

جیمین خندید و از جاش بلند شد
توی هتل به محض رسیدن مجبورش کرد که روی تخت دراز بکشه و استراحت کنه

-کوک من فقط بی هوش شدم عمل نکردم که...الانم حالم خوبه

+ در هر صورت... همونجا بمون و با گوشیت بلیط چک کن، من چمدون ها رو میبندم

-کوک واسه ۵ عصر بلیط هست بگیرم!

+نه

-چرا

+چون هیچی نخریدیم واس جونگمین و مامان و باباهامون
الخصوص یونگی و هوسوک و جین و نامجون
با نامجون و جین و هوسوک مشکلی دارم ولی واسه یونگی نخریم میدونی که کچلمون میکنه

جیمین خندید
-راست میگی، واسه یونگی نخریم کچل شدیم

**********************************************
عصر بود و بالاخره جونگ‌کوک رضایت داد از روی تخت بیاد بیرون

+ یه مجتمع تجاری هست این اطراف بریم از اونجا یه چیزایی بخریم...خسته شدی میشینی و گشنه ات شد بهم میگی ، حالتم بد شد حتی یه ذره میگی فهمیدی!؟

-باشه کوک، نگران نباش، من الان خوب خوبم، اگه گشنه ام شد و حالم بد شد و جیشمم گرفت بهت اطلاع میدم؛ خسته شدم زود میگم

**************************
بعد از انجام خرید هاشون به رستوران رفتن و شام خوردن

-کوک، فردا عصر پرواز هست

گوشیش رو سمت جونگ‌کوک گرفت

+خوبه همین رو بخر. حالا که خرید هامون رو کردیم بهتره برگردیم پیش وروجکمون.
میخوام براش یه جشن بگیرم و به همه نشون بدم که جونگمین پسر من و تو یه جئون اصیله

**************************************

&چه زود برگشتین پسرا!؟ قرار نبود ۲ هفته بمونین!؟ هنوز یه هفته کامل اونجا نبودین !؟

-دلمون برای جونگمین تنگ شد برگشتیم
اذیتتون که نکرد!؟

&نه اصلا اذیت نکرد پسر خیلی خیلی خوبی بود.

- مامان میشه وسایل هاش رو جمع کنین دیگه باید بریم.

&الان!؟ واسه شام حداقل بمونین.

༺𝑾𝒆 𝑨𝒓𝒆𝒏'𝒕 𝑴𝒂𝒓𝒓𝒊𝒆𝒅 𝑩𝒖𝒕 𝑾𝒆 𝑯𝒂𝒗𝒆 𝑪𝒉𝒊𝒍𝒅𝒓𝒆𝒏༻Where stories live. Discover now