نام رمان :Bağışla /ببخش
کاپل ها : ویکوک / یونمین/نامجین
ژانر ها :/تریلر/امگاورس /کمی طنز/درام/اسمات/
نام نویسنده : Queen_زمان آپ پنجشنبه _هپی اند
قسمت هایی از رمان
تب کرده بود میخواست از تختش پایین بیاد که نمیذاشتن
تهیونگ : امگام ..امگام اون تو ع...
امگا وقتی خنده ی مستطیلی الفا رو دید اخمی کرد و لحاف رو از روش کنار زد و تا از تخت پایین بره که با دیدن بدنش دهنش باز موند بدنش پر از کیس مارک و جای دندون بود ، با به یاد اوردن اتفاقای دیروز دستش رو محکم به پیشونیش زد و چشماش رو بست . فلش بک شروع اسمات ___ ___ ___ __ ___ ___ ___ ___ ____ ___ __ _ امگا لباس قرمز رنگی پوشیده و رژ لب قرمز رنگی زد خط چشم رو برداشت و اروم کشید درسته الفا گفته بود ارایش نکنه ولی خب اگه خوشگل میشد چیزی نمیگفت ، شلوارک سیاهش رو از تنش در اورد و با باکسرش روی تخت نشسته بود و با موهاش بازی میکرد که یهو با حس رایحه ی الفا درد بعدی زیر شکمش توی پایین تنش پیچید که امگا اخمی کرد و نفس عمیقی کشید پاهاشو توی خودش جمع کرد و هی نفس عمیق میکشید اه این گرما این درد همه نشونه های هیت بودن ولی یهویی؟! در اتاق باز شد که الفا با چشمای ابی رنگش وارد اتاق شد امگا نگاه پر از دردش رو به الفا داد و ناله ای کرد کوک: الفا..اههه ...برام ...اه کاهنده بیار..اییی اما اینجور که معلوم بود الفا توی رات رفته بود و گرگش بدنش رو اداره میکرد سمت امگا اومد و روی تخت کنار امگا نشست و سمتش خم شد و به چشاش نگاه کرد و بهو به لبای امگا حمله کرد گرگش نمیتونست تحمل کنه امگا ذو میخواست ، میخواست لمسش کنه ، ببوستش و مارکش کنه ، حس دلتنگی داشت ، درد پایین تنش اروم نمیگرفت گرگش امگاش رو میخواست ! امگا توی دهن الفا ناله ای کرد و پایین تنش رو به پایین تنه ی الفا میمالید با دستاش موهای الفا رو چنگ مینداخت حس لبای داغ و شیرین امگا روی لباش حس خیلی خوبی بهش میداد لب پایینی الفا رو با دندوناش گرفت و کشید و بعد محکم مکیدش مثل اب نباتی که هر چقدر میمکیش بیشتر شیرین میشه ! الفا با حس کمبود اکسیژن لباش رو از لبای امگا با صدای پاپ مانندی جدا کرد و لباس امگا رو پاره کرد و گوشه انداخت و لباس خودش رو تند در اورد و و با دیگ شق کرده و بزرگ شده روی امگا خیمه زد . امگا به گردن الفا چنگی زد قوصی به کمرش داد الفا به خاطر بی قراری امگا پوزخندی زد و باکسر امگا رو پایین کشید و پاهای امگا رو روی شونه هاش گذاشت و نگاهی به سوراخ تنگه امگا کرد و بعد دیکش رو تنظیم کرد و تو یه حرکت همش رو داخل امگا کرد. پایان اسمات ~~~~~~ پایان فلش بک ___ ___ ___ __ ___ __ ___ ___ __ __ ___ _ما دیروز ...دیر..رو..روزززز ما ...با..هم رابطه ..داشتیم ! الفا لبخندش رو خورد و سرش رو پایین انداخت و رو به امگایی که چشاشپر شده بودن گفت : متاسفم نمیدونم چطوری ولی باعث شدی زودتر رات بشم و ...من دیروز گرگم بدنم رو اداره میکرد ..من نمیخواستم بهت تجاوز کنم ! ولی تو هم میخواستی! گرگ تو هم منو میخواست ! جونگکوک روی زمین افتاد و بدون توجه به درد کمرش شروع به گریه کردن کرد . جونگکوک : تو .هق.تو بکا..بکارت هق بکارتم رو ازم گرفتی هق تو ..هق و بعد سعی کرد پاشه و سمت حموم بره که نتونست بره و داشت زمین میخورد که الفا گرفتش و بغلش کرد اون امگا الان دیگه جفتش بود میتونست حس کن درد و عذاب و غمی که درونش داشت . رایحش رو ازاد کرد و دستش رو روی کمر امگا کشید و گفت : من معذرت میخوام ..متاسفم ..نمیدونم دقیقا چیکار کردم ولی مطمئنم تو هم میخواستی یا نه اونقدر راحت تو بغلم نمیخوابیدی ! امگا که با رایحه ی الفا کمی اروم شده بود از توی بغل الفا در اومد و سعی کرد پاشه که نمیتونست الفا گرفتش و کمکش کرد که پاشه امگا که کمی حرف الفا براش منطقی میومد بازوی الفارو گرفته بود و لبش رو گاز میگرفت به خاطر دردش که ناگهان نگاهش تو اینه به مارک گردنش افتاد اون مارک ، اون الفا مارکش کرده بود سمت الفا برگشت و مشتهاش رو بهش کوبید و دوباره زد زیر گریه . جونگکوک : ازت هق بدم میاد هق بدم میاد از همتون بدم میاد هق بدم میاد دوباره روی زمین افتاد و بلند تر گریه کرد جونگکوک : چرا شما الفا ها هق اینقدر بدید هق چرا !چرا اذیتم میکنید !هق چرا؟! اینقدر قوی هق به نظر میام ...هققق چرا دلم رو تیکه تیکه میکنید ..هق..چرا دوست هق دارین زندگیم رو نابود کنین ؟! هقققق ازت بدم میاد ...بدم میاد .. امگا گریه میکرد و نفس نفس میزد که یهو دستی که توی موهاش بود شل شد ، امگا بیهوش روی زمین سرد اتاق اقتاد الفا بلندش کرد و بغلش کرد و بوسه ای روی سرش گذاشت و گفت : دردات رو درمان میکنم امگا هر کاری میکنم تا ببخشیم بعد سمت حموم رفت و اروم با پاش اب وان رو باز کرد و اب گرم توی وان ریخت بعد پر شدن وان داخل وان نشست و امگا رو توی بقلش جاش رو درست کرد و سرش رو روی سینه اش گذاشت رایحش رو ازاد کرد و بعد با دستش شروع به ماساژ دادن کمر امگا کرد . همونطور که به چشمای بسته ی امگا نگاهی میکرد لبخندی زد و گفت : الان که مارکم رو داری دیگه ولت نمیکنم ، قول میدم برای کوکیم نتونستم الفایی بکنم اما برای تو میکنم فقط کنارم بمون ، من به جونگکوک نیاز دارم نه برای رابطه برای روح پاک و مهربون و شیطونش چون دلم برای امگام خیلی تنگ شده ! ……… ………………… ………… ……………… لباس گرمی به امگا پوشوند و کیسه ی اب گرمی روی کمر امگا گذاشته بود قرصای کاهنده و مسکن رو روی پاتختی گذاشت و یکی از گل های توی باغ رو چید و روی پاتختی گذاشت ، لحاف رو روی امگا کشید و بوسه ای روی سرش گذاشت یکی از لباساش رو کنار امگا گذاشت و بعد پوشیدن لباساش از اتاق بیرون رفت و رو به خدمتکارا گفت : بهترین غذا ها رو میخوام براش مقوی ترین غذا ها رو بپزین سعی کنید تو همشون گوشت بریزین ! و بعد سمت در عمارت رفت . __ __ ___ ___ __ ___ ___ ___ ___ ___ ___ __ __ ___ __ __ ___ __ __ ___ ___ __ __ ___ __ و دوباره هایی بالاخره واتپد اجازه داد اپ کنم ! نمیدونم چرا بعضی وقتا اجازه نمیده امیدوارم این پارت رو دوسش داشته باشین . امشب چهارشنبه سوری هست نمیخوام شبتون رو خراب کنم اما اگه با همین وضیعت ادامه بدیم که از 36 نفر 26 نفر ووت بدن و ووتا نصف ریدینگا هم نشه یه ماه اپ نمیکنم ! من کاملا جدیم و شوخی هم نمیکنم ! اگه دوست ندارید وضیعت اپ بشه مثل رمانای دیگه و نصفه بذارمش برم ووت بدید اصلا شوخی نمیکنم یکی از رکانام رو بهمین دلیل نصفه گذاشتم و رد شدم ! اگه تا فردا ساعت 15:30 ووتا نصف ریدینگا رو رد نکنه رمان اپ نمیشه طرف ماهی یه بار اپ میکنه تو پارت های اول و دوم و سوم 300 تا ووت میگیره ! همه ووت و کامنت میذارن من هروز براتون اپ میکنم میدونم خودم اینو انتخاب کردم خیلی هم دوست دارم نوشتن برا شما رو ولی وضیعت ووتا افتضاحه ! اگه واقعا شما رمانی میشناسید که مثل این هروز براتون اپ کنه به منم معرفی کنید بخونم ، همه ی نویسنده ها یه ماه یه بار پیداشون میشه ! یا رمان نصفه مونده یا اصلا نمیاد و... من چیز زیادی نمیخوام فقط میگم اون رو بزنید چون وقتی یکی میاد رمان رو انتخاب کنه اول به ووتا و ریدینگا نگاه میکنه وقتی ووت کم باشه یعنی رمان بده ! یا مشکلی داره اگه مشکلی داره دوسش ندارین نخونین بگین دیگه اپ نمیکنم ! راحت و از کسانی که ووت و کامنت میذارن ممنونم خیلی خوبید ممنونم ازتون که خوشحالم میکنید و بهم انرژی میدید . فعلا تا پارت بعد بای بای بوس بوس شب خوبی داشته باشین
Rất tiếc! Hình ảnh này không tuân theo hướng dẫn nội dung. Để tiếp tục đăng tải, vui lòng xóa hoặc tải lên một hình ảnh khác.