اطلاعیه

107 22 0
                                    

به عنوان عیدی چی میخواین؟؟
میتونم یه کوچولو از افتر استوری و نشونتون بدم...
برای خودم برگشتن به داستان هیجان انگیزه!!


سلامی از نزدیکترین حالت دل فریب صورت روشنت و لغزش پلکانت ، برای در دسترس‌ترینِ به من چسبیده.

برای فرمانده بیون که آغازِ پایان‌های بی فرجام است.

ادعای آن را داشت که خودکار قرمزش خط زده بر روزهای پر اضطراب و حالا جز گرد و غبار آسایشی نسبی، چیز دیگری در دست نیست.
هر صبح و شب به پیشواز بوسه‌هایی می‌رفت  از سمت فرمانده‌ای که دیگر درجه نداشت و تنها درخشش رویش را به رخ سرباز بخت برگشته‌اش می‌کشید.

بفرماااااا بهم بگین فک میکنید چی در انتظاره فرمانده و سربازه

ممنوعه‌منDonde viven las historias. Descúbrelo ahora