Love

51 14 13
                                    

عشق جوانی

چیزیه که بینشونه.

--- قسمت هفدهم ---

"جیسونگ؟ حالت خوبه؟"

جیسونگ سریع اشک‌هاشو پاک کرد و سرشو پایین انداخت. "آره، خ-خوبم."

چنلو نزدیک‌تر رفت. کنار پسر کوچیکتر روی چمن نشست و نگاهی بهش انداخت. "نه نیستی."

جیسونگ روشو از چنلو برگردوند و فین‌فین کرد: "واقعا خوبم."

چنلو آه کشید. چونه جیسونگو گرفت و آروم سرشو سمت خودش برگردوند. چشم‌های پسر کوچیکتر قرمز و پف کرده بود و رد خشک شده اشک روی صورتش به چشم می‌خورد. لب‌های سرخش لرزیدن و ثانیه بعد، دوباره بغضش شکست. چنلو با لبخند آرامش‌بخشی بغلش کرد و دستشو پشت کمرش کشید.

چنلو زمزمه کرد: "می‌دونم که فکر ‌می‌کنی گریه کردن ضعیف نشونت میده، اما این حقیقت نداره. تو هیچوقت از نظر من بد و ضعیف نبودی، پس از اینکه جلوی من گریه کنی نترس."

با جمله بعدی چنلو گریه‌های جیسونگ تبدیل به ناله‌های خفیف شد. "جیسونگ ما دوستای صمیمی همیم، همدست هم توی هر جنایتی، برادرای متوقف نشدنی! ما پسرای مو بلوندیم! یادت که نرفته؟" چنلو لبخند زد و پسر کوچیکترو توی بغلش تکون داد. جیسونگ با وجود اشک‌هاش خندید و صورتشو پاک کرد.

"ما اینجاییم که دنیا رو تصاحب کنیم! چون توی یه ماموریت مهمیم!" چنلو بعد از مکث کوتاهی ادامه داد: "ماموریت مخفی و مهمی که فقط خودمون ازش خبر داریم، یادت رفته؟"
جیسونگ سرشو تکون داد.

چنلو به ستاره‌های بالای سرش نگاه کرد. موهای جیسونگو به هم ریخت و ادامه داد: "مامورت ما اینه که آخر دنیا رو کشف کنیم، ما مسافرای جوونیم. یادت رفته؟"

جیسونگ نفس عمیقی کشید: "یادمه."

"خوبه، پس دفعه بعد از گریه کردن نترس، ما همدیگه‌رو داریم. نباید حتی یه لحظه به این فکر کنی که چیزیو ازم مخفی کنی، باشه؟"

"باشه."

جیسونگ بلند شد و کش و غوسی به بدنش داد. سرشو تکون داد تا افکار ناراحت کننده از ذهنش پاک بشن و به پسر مو بلوند کنارش نگاه کرد. چنلو با قیافه راضی‌ای داشت به ستار‌ها نگاه می‌کرد و این صحنه‌ای بود که جیسونگ تا آخر عمر می‌تونست بی‌وقفه بهش نگاه کنه.

"چنلو؟"

"بله؟"

"وقتی به آخر دنیا برسیم چه اتفاقی می‌اوفته؟"

چنلو نگاهشو به جیسونگ داد: "اونموقع کارمون روی زمین تمام می‌شه و ناپدید می‌شیم، جوری که انگار از همون اول وجود نداشتیم." گفت و دست پسر کوچیکترو گرفت.

"ما باهم ناپدید می‌شیم؟" جیسونگ با چشمک گفت.

"البته که می‌شیم! ما همیشه با همیم یادت رفته؟"

"یادمه."

"اگر یکیمون سقوط کنه، اون یکی هم باهاش سقوط می‌کنه."


_____________________

آیدی نویسنده: triviajisung

اوقات خوبی داشته باشینD: 💚

Snowflake | nominWhere stories live. Discover now