18. From Gaia to Agape

41 6 5
                                    

آگاپه‌ی عزیزم
امشب که وارد ساحت منزل خویش شدم، از چتر آویخته به میخِ زنگ زده‌ی دیوار گرفته تا غذای نیمه خورده و نامطبوعی که با عجز، واپسین نفس های خویش را در چهارگوش بشقابم به شکلِ فلاکت‌باری به اتمام می‌رساند؛ کاغذ های رو سیاه و چروکیده‌ی روزنامه که با سپیده‌ی سحرگاه از دستان جوانی دوچرخه‌سوار پرشتاب گذشتند و تا سیاهی شب، چشم در راهِ صاحب‌خانه، پلک برهم ننهادند؛ آن‌همه لباسِ گرم که محبوس و مغموم در کنار هم جای گرفته بودند و پشت در های بسته‌ی کمد در انتظار برفی، بورانی، سوزِ بادی، بارانِ بهاریی...آخ!..امان از این باران های بهاری!

ظاهرا همه‌ی اشیائ منزلم با دلم متفق القول هستند که چه بی حد و اندازه دلتنگ و دل‌نگران شما هستم و هر چتری‌‌ و هر بارانی، هر خواندنی و هر دانستنیی و هر خوردنی و هر پوشیدنیی که در  قابِ نگاهم جای گیرد، گریزان از دیده عبور می‌کند و چنگ در دامانِ دل ‌میزند که آرامِ تو را چه شد؟
برایم نامه ی جدیدی ننوشته چرا؟
خوب میپوشد؟
‌ خوب می‌خورد؟
خوب می‌خوابد؟
چتری در زیر باران به همراه دارد؟
کمتر میخواند؟
کمتر می‌اندیشد؟
کمتر میداند؟

امروز که در منزلم مهمانی سرزده را پذيرا شده بودم، سهواً پی بردم خطی که برایم نوشته اید کماکان تکیه به گلدانِ سفالیی زده که چند ماهیست پذیرای درختچه‌ی نازپرورده ای به نامِ "آزالیا" است.
چند روزیست که سایه نشین خانه ام شده، همین که دلگرمِ به خنکای نسیمِ بهاری و جوششِ اشک مادرانه‌ی شبنم شد، از آن همه ناز و تنعم دست کشید و صحنه را چنان به شکوفه های سفید و مرمرین خود مزین کرد که چهل و دو روز خستگیی که در تن چاکر خود انباشته بود را به گذرِ تنها یک روز، از تن به دَر کرد.

رگ و ریشه نام او در فرهنگ یونان باستان یافت میشود. آزالیا در آن با کلمه‌ی "خشک" معنا شده، یحتمل فلسفه این نام‌گذاری را به "عادتِ خشکی سریع و فی الفور زائل شدن شکوفه های آن" ارتباط داده اند.

عمر بی دوام او از یک هفته تا سه هفته متغیر است و بستگی به التفاتِ صاحب خویش دارد و طبعاً هر چه که بیشتر، طولانی تر. اگر از دمدمی مزاجی این دردانه‌ی زیبا تا همین اندازه ذکر کنم که گونه های خاصه‌ی این گل، علی رغم طبع بهاری در تابستان و پاییز شکوفا می‌شوند، کفایت امر می‌کند.

ناگفته نماند که هدف از آفریشِ این گل صرفاً همچون طاووس جلوه نماییدن و همچون کبک به زیر خنکای سایه خرامیدن بوده است، از این جهت که گلی است سمّی و غیرقابل استفاده برای ساخت دارو و مواردی از این دست.

جهان نخستین میلاد این گلِ زیبا را در دو کشور ژاپن و چین جشن گرفت. در فرهنگ و ادبیات‌ چین از آزالیا به عنوان نمادی برای دلتنگی و خانه استفاده شده‌ و در اغلب اشعارِ "دو فو" نیز نمود های فراوانی یافته است.

Yellow Lights: Rotterdam Where stories live. Discover now