خلاصهی اتفاقاتی که در خانهی دیمیتر افتاد: (برای کسانی که بخشهای خشن را نخواندند.)
هفت راهزن و قاتل به عمارت دیمیتر یورش بردند تا از جیرهی پر بار این خانوادهی پر جمعیت استفاده کنند. اولین قربانی، داماد دیمیتر، همسر دختر بزرگ دیمیتر بود. پس از از آن مادربزرگ پیر در اثر کتک و گشنگی و بیماری، تلف شد. به همسر و دختر بزرگ دیمیتر آنقدر تجاوز شد تا کشته شدند.
تمام خانوادهی دیمیتر را در گرمابه، زیر زمین زندانی کرده بودند تا صدایشان به بیرون نرسد. همه به جز همسر دیمیتر که دو مردی که در طبقات بالا نگهبانی میدادند، از بدنش استفاده میکردند و دو دختر کوچکش که مسئول پخت وپز و تحویل گرفتن جیره بودند.
دو دوختر کوچکتر دیمیتر (ستیرا و مسترا) از ترس جان خود و خانوادهشان، با راهزنها کنار میآمدند. جیره را تحویل گرفته و به خانه میآوردند بی آنکه از کسی کمک بخواهند. مسترا یک بار تلاش کرد که از جیک گری کمک بخواهد اما خواهرش جلوی او را گرفت با این منطق که سربازان گری و عدالت کند و پر سر و صدا هستند و نمیتوانند بی سر و صدا وارد عمارت شوند و راهزنان را دستگیر کنند، در نتیجه متجاوزین پیش از فرار تمام اعضای خانواده را خواهند کشت تا شناسایی نشوند.
ستیرا به مسترا وعده داد که آشنای قدیمیشان، سایه (قاتل سریالی) به کمک آنها خواهد آمد.
اوامر راهزنان را اجرا می کردند تا زمانی که یکی از متجاوزان سعی کرد به مسترا که کوچک ترین خواهر بود، تجاوز کند. در این لحظه ستیرا دیگر خودداریاش را از دست داد و به یک متجاوز حمله کرد. در حین درگیری آنقدر سر و صدا ایجاد شد که متجاوزان دیگر آن عمارت را امن ندانستند و تصمیم گرفتند تمام خانواده را بکشند و فرار کنند.
یکی از مردان که هوس مسترا را کرده بود، او را به طبقات بالا برد و کنار جسد مادرش، به او تجاوز کرد. مادر مسترا به طرز مرموزی تبدیل به یک هاری شد و به مرد حمله کرد. این قسمت حاوی معما و اطلاعات مهمی ست و حتما باید مفصل در خود داستان مفصل مطالعه کنید.
باقی ماجرا و سرنوشت دختران دیمیتر رو در فصلهای بعد خواهید خواند.
YOU ARE READING
در جستجوی خورشید
Mystery / Thrillerژانر: رازآلود/روانشناختی/عاشقانه خورشید جهان میکل پشت لایه های از ابرهای سنگین و سیاه مدفون شده است. روزها جهان پوشیده در مه است. شبهنگام بیوقفه میبارد اما ابرهای سیاه هرگز آسمان را ترک نمیکنند. بیماری جهش یافتهی هاری، مانند یک نفرین سیاه مردم را گر...