سرانگشتهاش رو روی نوشتههای چوب لباسی کشید و رنگ مشکی رو خوند.
دستش رو روی لباسها کشید و جنسشون رو حس کرد.
کت مشکی رنگ رو برداشت و روی تیشرت سفیدش رو پوشید. اسم دوستش رو صدا کرد._جیس... جیسونگا... میشه کمکم کنی؟
صدای باز شدن در رو شنید.
صدای پا...._چی شده؟ اووه. عالی به نظر میای!
چان لبخند زد.
_میشه کمک کنی آتل پام رو ببندم؟
_باشه. هیونگ... تولدت مبارک.
لبخند گرمی روی صورت مهربونش نشست.
_ممنونم جیس.
جیسونگ آتل کنار تخت رو برداشت، با عذاب وجدان به پای چان نگاه کرد و جلوش زانو زد.
_پات رو بلند کن.
چان بدون هیچ حرفی خواستهاش رو انجام داد و جیسونگ آتل رو بست.
_خیلی سفت شده؟
_نه خوبه. جیسونگ! واقعا خوب به نظر میام؟ میشه موهام رو درست کنی؟
به موهای شلختهی دوستش نگاه کرد و ریز خندید.
موهای روی پیشونی چان رو به سمت بالا فرستاد و سوالش رو پرسید._میدونم تولدته، ولی خیلی به قرارت با اون اهمیت نمیدی؟ شماها چهار ساله باهم قرار میذارین!
_میدونم عجیبه، ولی شاید بعد از اینکه چهارمین تولدم رو کنارش گذروندم، بخواد یه سوال مهمی ازم بپرسه. اگر هم نشد، شاید خودم ازش پرسیدم.
_مثلا چی؟
_خودت میدونی منظورم چیه جیس.
_هووم... اگه ازت خواستگاری کرد جواب رد بده، خودت هم کاری نکن!
چان با اعتراض اسم جیسونگ رو به زبون آورد و به بقیه حرفهای دوستش گوش داد.
_اگه چشمهات میتونست ببینه همون لحظهی اول ردش میکردی. جدی میگم... خیلی بیریخته! تو حیفی.
_نخیر، برای من خیلی هم جذاب و قشنگه.
_آره... منم اگه اون قیافه رو یه عالمه سیاهی میدیدم به نظرم جذاب بود.
جیسونگ گوشهی موهای چان رو مرتب کرد و به زخم روی سرش خیره شد. همون بهتر که یادش نمیاد.
شاید این زندگی تاریک براش قشنگتر باشه.چان عصای سفیدش رو برداشت، اون رو تا کرد و توی جیبش گذاشت و بازوی جیسونگ رو گرفت.
_بریم؟ الان میرسه!
_اوه چان.. یه ذره منتظرش بزار. چان خوشتیپ لیاقت انتظار رو داره!
_دلم براش تنگ شده.
چان ریز ریز خندید و لباسش رو درست کرد.
جیسونگ نفسش رو بیرون فرستاد و با ناراحتی به چان خیره شد. آروم قدم برداشت و چان همراهش راه افتاد.
آروم از پلههای جلوی در ورودی رد شدن و چان صدای آشنای دوست داشتنیش رو شنید.
YOU ARE READING
𝑻𝒉𝒊𝒔 𝑴𝒂𝒏 𝑰𝒔 𝑺𝒕𝒊𝒍𝒍 𝑨𝒍𝒊𝒗𝒆
Fanfictionبه یاد بیار، ببخش، ببین! فصل دوم فیک This Man Dies Tonight Name: This Man Is Still Alive Couple: Chanbin, Hyunlix, Minsung Genre: Angst, Adventure, Amnesia Telegram Channel: @straykidsbl Org Author: @ZiamsNation