تام چند ضربه به در اتاق چانگبین و چان زد و وارد اتاق شد.
میترسید حرفی بزنه، ولی باید همه چیز رو بگه._میشه به حرفام گوش کنی؟
چانگبین به چان نگاه کرد و با دستش علامت داد تا تام جلوتر نیاد.
_هیونجین گفت میخوای همین فردا جراحی بشی.
چان: آره.
_پس باید همه چیز رو بهت بگم.
چانگبین: چرا زودتر نگفتی؟
_نمیتونستم حرفی بزنم. جیسونگ دستشو اسیر بود. ساختمون بایگانی منفجر شد و همه چیز رو انداختن گردن تو. معلوم نشد کار کی بود.
چان: رایان، کار اون بود.
تام: چان، کینگ میخواست تو بمیری. من و آنا دست اون بودیم. اول هانا و چریونگ رو گیر انداخت. من و دنیا ماموریت بودیم، وقتی رفتیم نجاتشون بدیم فهمیدیم هانا زودتر فرار کرده و جاناتان خبرش رو پخش نکرده تا برای ما تله بذاره. به کریستینا و دوشیک گفت در مقابل جنازهی تو ما رو آزاد میکنه. دوشیک که گفت کارتهای طلاییاش رو میده و در مقابل امنیت خانوادهاش رو میخواد. جانی گفت میخواد تو یه مهرهی سوخته باشی و کریستینا و دوشیک قبول کردن و در مقابل امنیت بقیهی خانواده رو خواستن.
چانگبین: خب.
_همه میدونستن بخاطر جیسونگ هر کاری میکنی. کریستینا و دوشیک مجبورش کردن بهت بگه بری دنبالش تا نجاتش بدی. دوشیک میدونست دقیقا کجای سرت رو نشونه بگیره که اعصاب بیناییت آسیب ببینه. بدون چشم تو مهرهی سوخته میشدی. جیسونگ نمیخواست بهت بگه، ولی گفتن اگه این کارو نکنه من میمیرم. وقتی برگشتی پایگاه میخواستن جیسونگ بزنه توی سرت چون بالاخره یه روزی جیسونگ رو میبخشیدی، ولی جیسونگ نزد. چوب رو بلند کرد تا دوشیک رو بزنه که تو بتونی فرار کنی. جیسونگ میدونست وقتی همهی توجهها روی گرفتن توئه هانا میاد تا آنا رو نجات بده. پس با اون منم نجات پیدا میکردم، ولی کریستینا نذاشت. چوب رو گرفت و زد توی سرت.
چان: ولی من جیسونگ رو دیدم.
_اون لحظه میخواست دوشیک رو بزنه، چان باور کن. کریستینا این بلا رو سر تو آورد. اون خرچنگ رو کشت. تو ندیدی بعدش جیسونگ چه زجری کشید. اونا دادنش دست دیوید گاندی. اون عوضی نابودش کرد. جیسونگی که من اون موقع دیدم دیگه چیزی ازش نمونده بود. میدونی چند بار خودکشی کرد؟ اگه به موقع سراغش نمیرفتم، تا الان مرده بود. وقتی گفتن حافظهات رو از دست دادی، یه شروع جدید بود. جاناتان یه شبه عاشقت شد. جیسونگ رو راضی کردن تا چیزی بهت نگه و در مقابل مرگ دیوید رو خواست. باید بهش حق بدی، اون لعنتی هر شب توی کابوسهاش بود. چان... نمیگم جیسونگ بیگناهه، ولی اون تقاص پس داده.
YOU ARE READING
𝑻𝒉𝒊𝒔 𝑴𝒂𝒏 𝑰𝒔 𝑺𝒕𝒊𝒍𝒍 𝑨𝒍𝒊𝒗𝒆
Fanfictionبه یاد بیار، ببخش، ببین! فصل دوم فیک This Man Dies Tonight Name: This Man Is Still Alive Couple: Chanbin, Hyunlix, Minsung Genre: Angst, Adventure, Amnesia Telegram Channel: @straykidsbl Org Author: @ZiamsNation