چان با شک و تردید سوالش رو پرسید.
_کجا بخوابم؟
چانگبین: روی تخت.
_پس تو کجا میخوابی؟
_روی تخت.
_خب من روی زمین می خوابم.
_اگه روی زمین بخوابی منم میام کنارت روی زمین میخوابم.
_خب نمیشه که!
_خب بذار فکر کنم... چرا میشه.
چان آه کشید و غر زد.
_تو میخوای منو اذیت کنی و سر به سرم بذاری.
چانگبین ریز خندید.
_اهوم.
_چرا؟
_من رییسم، هر کاری دلم بخواد میکنم.
با شیطنت گفت.
_این انصاف نیست.
چانگبین جلوتر رفت و چان رو از پشت سر بغل کرد.
_چرا هست. من چهار سال رو از دست دادم، پس انصافه که کنارت بخوابم.
_یعنی ما خیلی صمیمی بودیم؟
_از نظر من بودیم.
چان با احساس گرمای بدن چانگبین خودش رو کنار کشید.
_من... من نمیتونم... جاناتان...
چانگبین با یادآوری اینکه چان با جاناتانه دندونهاش رو بهم فشار داد و غرید.
_من میخوام اون نامزد لعنتیت رو زنده زنده بسوزونم.
لحن چانگبین ترسناک بود.
_اینجوری نگو.
_اون یه عوضیه چان فقط اینو بفهم، اون یه آدم عوضیه.
_نه تو اون رو نمیشناسی.
_تو... تو اون آدمی که من میشناختم نیستی چان.
_من نمیدونم کی بودم.
_هر چی بودی احمق نبودی. چطور بهش اعتماد کردی؟ چطور حتی یه بار هم نپرسیدی اون واقعا کیه؟
_نمیفهمم چی میگی. من میشناسمش، بهتر از هر کس دیگهای.
چانگبین دستش رو روی موهاش کشید.
_چان... بیا بخوابیم و دعوا نکنیم.
_نه من کنار تو نمیخوابم
_باشه پس من گورمو گم میکنم.
چان صدای باز و بسته شدن در رو شنید. یعنی چانگبین رفت؟
صداش کرد، ولی جوابی نشنید. انگار رفته.منظورش رو نمیفهمید.
دستش رو روی هوا گرفت تا به جایی برخورد نکنه. پاش گرفته بود و درد داشت، میدونست فردا بیشتر میشه.
امیدوار بود چانگبین یادش بمونه براش آنتی اسپاسم بیاره.
پاش به تخت خورد و صورتش رو جمع کرد.
![](https://img.wattpad.com/cover/321141668-288-k282019.jpg)
YOU ARE READING
𝑻𝒉𝒊𝒔 𝑴𝒂𝒏 𝑰𝒔 𝑺𝒕𝒊𝒍𝒍 𝑨𝒍𝒊𝒗𝒆
Fanfictionبه یاد بیار، ببخش، ببین! فصل دوم فیک This Man Dies Tonight Name: This Man Is Still Alive Couple: Chanbin, Hyunlix, Minsung Genre: Angst, Adventure, Amnesia Telegram Channel: @straykidsbl Org Author: @ZiamsNation