مینهو دست جیسونگ رو گرفت و دنبال خودش برد. وقتی به اتاق رسید در رو باز کرد و جیسونگ رو داخل یزد و با پاش در رو هل داد که محکم بسته شد.
جیسونگ سمتش اومد.
_چیکار میک...
مینهو بهش مهلت نداد حرفش رو تموم کنه. دستهاش رو دو طرف صورتش گذاشت و لبهاش رو روی لبهایی که خیلی وقت منتظرش بود، گذاشت.
اینبار متفاوتتر، پر از دلتنگی و پر از خواستن بود. اینبار فرق میکرد. سرش رو عقب برد و به صورتش نگاه کرد که بین دستهای بزرگش محو شده._چطوری این همه سال بدون تو زنده موندم!
_چون تو یه عوض...
جیسونگ اینبار نتونست جملهاش رو تموم کنه. لبهاش رو با حرص روی لبهای مینهو میکشید، طوری که فکش درد گرفت. از تلاش دست کشید و لبهاش رو از هم باز کرد تا مینهو زبونش رو داخل بفرسته و مینهو به خوبی میدونست چطور عزیزش رو به لذت برسونه.
دستهاش رو آروم روی بدن جیسونگ کشید و روی کمرش نگه داشت. لبهاش رو روی لبهای جیسونگ کشید و زبونش رو به زبون جیسونگ زد. ضربان قلب جیسونگ هر لحظه بالاتر میرفت.
اون خودش رو تسلیم کرده بود. دستهاش رو روی شونههای مینهو گذاشت، بدنش رو بهش چسبوند و خودش رو بهش فشار داد.
زبونش رو داخل دهان جیسونگ به رقص درآورد تا تمام احساساتش رو تحریک کنه. لب پایینش رو به دندون گرفت و اون رو کشید و باز لبهاش رو بوسید.
با صدای نالهی جیسونگ دستهاش رو پایینتر برد و روی باسنش دایرهوار تکون میداد و چنگ میزد. برآمدگی جیسونگ داشت بیشتر و بیشتر میشد و نیاز به لمس شدن اون رو بیشتر به بدن مینهو جذب میکرد.
روی پنجههاش ایستاد و خودش رو به مینهو میکشید که باعث شد مینهو لبهاش رو محکم تر مک بزنه. این حس خواستن توی مینهو خیلی بیشتر بود.
_آه... چطور از شر این لباسا خلاصت کنم؟
جیسونگ لبخند نیمه جونی زد و مشغول کندن لباسهای مینهو شد. دوتا دکمه رو باز کرد، ولی دیگه تحمل نداشت و به لباسش چنگ زد.
مینهو خندید و تیشرت جیسونگ رو از تنش درآورد، دستهاش رو پشت جیسونگ گذاشت و سرش پایین برد و جناق سینهاش رو بوسید زبونش رو روی جای بوسهاش کشید . لبهاش رو تکون داد.
_یکی اینجا زیاد منو میخواد.
_تو هم... اههه... تو هم منو میخوای.
جیسونگ رو روی تخت برد و آروم روش خیمه زد. زانوش رو بین پاهاش گذاشت و دستهاش رو کنار سر جیسونگ ستون مرد و سرش رو پایین برد.
یه بوسه روی پیشونیش زد، بینیش رو بوسید و روی لبهاش زبون کشید و بوسید. به چونهاش رسید و اون رو بین دندونهاش گرفت. انگشت شستش رو سمت نوک سینهاش برد و با لمس ضعیفی از کنارش رد میکرد که جیسونگ هیس کشید.
YOU ARE READING
𝑻𝒉𝒊𝒔 𝑴𝒂𝒏 𝑰𝒔 𝑺𝒕𝒊𝒍𝒍 𝑨𝒍𝒊𝒗𝒆
Fanfictionبه یاد بیار، ببخش، ببین! فصل دوم فیک This Man Dies Tonight Name: This Man Is Still Alive Couple: Chanbin, Hyunlix, Minsung Genre: Angst, Adventure, Amnesia Telegram Channel: @straykidsbl Org Author: @ZiamsNation