Smut

549 72 22
                                    

مینهو دست جیسونگ رو گرفت و دنبال خودش برد. وقتی به اتاق رسید در رو باز کرد و جیسونگ رو داخل یزد و با پاش در رو هل داد که محکم بسته شد.

جیسونگ سمتش اومد.

_چیکار می‌ک...

مینهو بهش مهلت نداد حرفش رو تموم کنه. دست‌هاش رو دو طرف صورتش گذاشت و لب‌هاش رو روی لب‌هایی که خیلی وقت منتظرش بود، گذاشت.
اینبار متفاوت‌تر، پر از دلتنگی و پر از خواستن بود. اینبار فرق می‌کرد. سرش رو عقب برد و به صورتش نگاه کرد که بین دست‌های بزرگش محو شده.

_چطوری این همه سال بدون تو زنده موندم!

_چون تو یه عوض...

جیسونگ اینبار نتونست جمله‌اش رو تموم کنه. لب‌هاش رو با حرص روی لب‌های مینهو می‌کشید، طوری که فکش درد گرفت. از تلاش دست کشید و لب‌هاش رو از هم باز کرد تا مینهو زبونش رو داخل بفرسته و مینهو به خوبی می‌دونست چطور عزیزش رو به لذت برسونه.

دست‌هاش رو آروم روی بدن جیسونگ کشید و روی کمرش نگه داشت. لب‌هاش رو روی لب‌های جیسونگ کشید و زبونش  رو به زبون جیسونگ زد. ضربان قلب جیسونگ هر لحظه بالاتر می‌رفت.

اون خودش رو تسلیم کرده بود. دست‌هاش رو روی شونه‌های مینهو گذاشت، بدنش رو بهش چسبوند و خودش رو بهش فشار داد.

زبونش رو داخل دهان جیسونگ به رقص درآورد تا تمام احساساتش رو تحریک کنه. لب پایینش رو به دندون گرفت و اون رو کشید و باز لب‌هاش رو بوسید.

با صدای ناله‌ی جیسونگ دست‌هاش رو پایین‌تر برد و روی باسنش دایره‌وار تکون می‌داد و چنگ می‌زد. برآمدگی جیسونگ داشت بیشتر و بیشتر می‌شد و نیاز به لمس شدن اون رو بیشتر به بدن مینهو جذب می‌کرد.

روی پنجه‌هاش ایستاد و خودش رو به مینهو می‌کشید که باعث شد مینهو لب‌هاش رو محکم تر مک بزنه. این حس خواستن توی مینهو خیلی بیشتر بود.

_آه... چطور از شر این لباسا خلاصت کنم؟

جیسونگ لبخند نیمه جونی زد و مشغول کندن لباس‌های مینهو شد. دوتا دکمه رو باز کرد، ولی دیگه تحمل نداشت و به لباسش چنگ زد.

مینهو خندید و تیشرت جیسونگ رو از تنش درآورد، دست‌هاش رو پشت جیسونگ گذاشت و سرش پایین برد و جناق سینه‌‌اش رو بوسید زبونش رو روی جای بوسه‌اش کشید . لب‌هاش رو تکون داد.

_یکی اینجا زیاد منو می‌خواد.

_تو هم... اههه... تو هم منو می‌خوای.

جیسونگ رو روی تخت برد و آروم روش خیمه زد. زانوش رو بین پاهاش گذاشت و دست‌هاش رو کنار سر جیسونگ ستون مرد و سرش رو پایین برد.

یه بوسه روی پیشونیش زد، بینیش رو بوسید و روی لب‌هاش زبون کشید و بوسید. به چونه‌اش رسید و اون رو بین دندون‌هاش گرفت. انگشت شستش رو سمت نوک سینه‌اش برد و با لمس ضعیفی از کنارش رد می‌کرد که جیسونگ هیس کشید.

𝑻𝒉𝒊𝒔 𝑴𝒂𝒏 𝑰𝒔 𝑺𝒕𝒊𝒍𝒍 𝑨𝒍𝒊𝒗𝒆Where stories live. Discover now