بخش یازدهم: گریه نکن!
*******************
صدای سرفه پسر دوباره بلند شد. ییبو با نگرانی کنار مادرش که توی آشپزخانه مشغول پخت سوپ رفت و گفت:
مامان، جانگا دوباره داره سرفه میکنه! بیا کمکش کن.
زن سری تکون داد و با شربتی که برای پسر خریده بود، کنارش رفت. خانم وانگ توی نشستن به جان کمک کرد. وقتی جان شربت رو دید، سریع سرش رو تکون داد:
نه خانم وانگ، من از اینا نمیتونم بخورم.
قبل از اینکه خانم وانگ چیزی بگه، ییبو خودش رو بین مادرش و جان قرار دارد. دستهای جان رو گرفت و گفت:
جانگا بخورش، اگه نخوری میکروبها توی گلوت بزرگ میشن و بعدش میمیری.
زن، ییبو رو کنار زد و گفت:
ییبو این چه حرفی هست میزنی.
و بعد رو به جان گفت:
جان برای سرفه بهتر هست این شربت رو بخوری. میدونم تلخه؛ اما قول میدم بعدش بهت شکلات بدم، خوبه؟
ییبو با شنیدن این حرف، از دست مادرش آویزون شد و گفت:
به ییبو هم شربت بده، خواهش میکنم.
زن سری تکون داد و گفت:
پسرم، شما که مریض نیستی، جان مریضه؛ پس اجازه بده من کارمو انجام بدم.
ییبو با شنیدن این حرف با ناراحتی گفت:
چرا جانگا باید بخوره؟ ییبو هم میخواد.
زن شربت رو گوشهای گذاشت و بعد از زیربغل پسر گرفت و بلندش کرد تا بیشتر از این توی دستوپا نباشه:
ییبو خواهش میکنم یکم اینجا بمون تا من با جان صحبت کنم. تو که دلت نمیخواد گاگا اینطوری مریض بمونه. دلت میخواد؟ اون موقع نمیتونی باهاش بازی کنی.
ییبو که انگار احساساتی شده بود، لبهاش بعد از شنیدن این حرف به لرزه دراومد:
نه... قول میدم بچه خوبی باشم.
و بعد همونجا گوشهای نشست. خانم وانگ با دیدن حرکات ییبو قلبش لرزید؛ اما مجبور بود. رو به جان کرد و گفت:
عزیزم شما دیگه مدرسه میری باید شجاع باشی و شربت رو بخوری. میدونم تلخه؛ اما برای سرفههات خوبه. نشنیدی دکتر گفت باید حتما مصرفش کنی؟
ییبو از فاصله دور گفت:
جانگا اگه بخوری قول میدم دیگه جیغ نزنم.
جان نگاهی به ییبو انداخت. گلوش خیلی درد میکرد و سرفهها اذیتش میکردن. کاش دیروز با ییبو توی حموم آببازی نمیکرد که حالا بخواد سرما بخوره. بالاخره موافقت کرد تا شربت رو بخوره. ییبو بعد از دیدن موافقت جان سریع از روی زمین بلند شد و دست زد:
YOU ARE READING
𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑)
Fanfiction𝐹𝑖𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐹𝑙𝑢𝑓𝑓, 𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦 𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝑆𝑢𝑛 𝐹𝑙𝑜𝑤𝑒𝑟 𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑉𝑒𝑟𝑠𝑒 𝑆𝑡𝑎𝑡𝑢𝑠: 𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑 تو به دنیا اومدی تا بخشی از وجود من باشی،...