کاش هیچوقت بزرگ نمیشدیم؛ پارت سی و دومشکلاتهای توی شیشه
***************************
هنوز هم فضای خونهشون مثل قبل بود، با این تفاوت که مادرش به شدت دلتنگش بود. از رفتارهاش میتونست متوجه بشه.
حالا مشغول صبحانه خوردن بودند. خانم شیائو هر چیزی که به دستش میومد رو جلوی جان میذاشت. انگار میخواست از این راه چهار سال نبودنش رو جبران کنه:
هنوزم باورم نمیشه چهار سال بدون اینکه اجازه بدی بیام ببینمت، طاقت آوردم. اصلاً چطور دلت اومد؟ مگه ما خانوادهت نبودیم؟
جان چشمهاشو بست، به خاطر همین حرفها دلش نمیخواست صبحانه رو کنار هم بگذرونند. وقتی سنش پایینتر بود، همه چیز خوب بود؛ اما به مرور زمان رفتارها تغییر کرد، چون عقیده خودش کاملاً عوض شده بود و این چیزی نبود که خانوادهش قبول کنند. قبل از اینکه جان چیزی بگه، آقای شیائو گفت:
خب حالا، کافیه.
و بعد رو به جان کرد و گفت:
کار پیدا کردی؟
جان نگاهی به پدرش انداخت و گفت:
توی دوران کارآموزی خوب بودم؛ برای همین از سمت یه پروژه باهام تماس گرفتتند. باید برم تست گریم بدم.
مرد سری تکون داد. زن وقتی دید دیگه کسی صحبت نمیکنه، از روی صندلیش بلند شد و به سمت کتابی که روی میز رفت بود. از بین صفحات کتاب یک عکس برداشت و دوباره روی صندلیش نشست. عکس رو جلوی جان گذاشت و گفت:
ببینش چه خانم شده! منگدی هست. الان داره پزشکی میخونه. فوقالعاده نیست؟ میخوای یه قراره آشنایی ترتیب بدم؟ حتی به ییبو هم دربارهش گفتم.
جان با شنیدن اسم ییبو به مادرش نگاه کرد؛ طوری که زن گفت:
حتماً باید اسم ییبو رو بیارم تا بهم توجه کنی؟ یک بار هم به عکس نگاه نکردی.
جان سری تکون داد و از روی صندلیش بلند شد:
زود نیست برای ازدواج کردن من؟ منی که هنوز پیش خانوادهم زندگی میکنم؟ در ضمن کسی رو برام در نظر نگیرید. من با کسی ازدواج میکنم که توی قلبم هست، نه کسی که چشمهای شمارو گرفته.
و بعد از گفتن این حرف از اونجا دور شد. زن با ناراحتی سرش رو پایین انداخت و گفت:
نمیدونم چیکار بکنم؟!
مرد در حالی که از روی صندلی بلند میشد، گفت:
برای ازدواجش تصمیم نگیر! زندگی بدون عشق به هیچ دردی نمیخوره. دیگه نمیتونی خوشحال ببینیش.
و بعد از گفتن این حرف به سمت اتاقش رفت تا برای رفتن به محل کارش آماده بشه. زن سرش همچنان پایین بود. واقعاً از جان فاصله گرفته بود و این موضوع به شدت ناراحتش میکرد.
YOU ARE READING
𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑)
Fanfiction𝐹𝑖𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐹𝑙𝑢𝑓𝑓, 𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦 𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝑆𝑢𝑛 𝐹𝑙𝑜𝑤𝑒𝑟 𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑉𝑒𝑟𝑠𝑒 𝑆𝑡𝑎𝑡𝑢𝑠: 𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑 تو به دنیا اومدی تا بخشی از وجود من باشی،...