بخش شانزدهم: گاگای من با همه فرق داره
*******************
ییبو ذوق عجیبی داشت. خوشحال بود که میخواست برای رفتن به مدرسه آماده بشه؛ هر چند هنوز هم توی دلش غصه رو احساس میکرد. اون هنوز هم نتونسته بود همقد جان بشه؛ هر چند جانگا بهش گفته وقتی به مدرسه بره، بالاخره قدش بلند میشه؛ اما چرا اینطور نبود؟
البته این موضوعی نبود که بخواد فعلا دربارهش احساس ناراحتی داشته باشه. در حال حاضر فقط باید تمرکزش رو روی خرید وسیلههای مدرسه میذاشت. اون میخواست چیزهایی رو داشته باشه که گاگای عزیزش داشت؛ هر چند بارها التماس پسر رو کرده بود تا فقط یکی از مدادهاشو بهش بده؛ اما جان هر بار در برابر خواسته پسر مقاومت میکرد.
ییبو از زمانی که فهمیده بود مادر و پدر جان یک خونه دقیقا روبهروی اونها اجاره کردند، سر از پا نمیشناخت. بینهایت خوشحال بود و مطمئن بود احساسات گاگای عزیزش هم به همین شکله. از پلهها پایین رفت و رو به مادرش گفت:
ییبو میره گاگاشو ببینه!
و بدون اینکه منتظر اجازه مادرش بمونه، از خونه بیرون رفت.
فاصله چندانی وجود نداشت؛ برای همین در عرض چند دقیقه تونست به خونه برسه. طبق معمول دستش به زنگ در نمیرسید؛ برای همین تکه سنگی که گوشهای از خونه وجود داشت رو به زحمت تا جلوی در هل داد و بعد از اینکه تونست تعادل خودش رو حفظ کنه، زنگ در رو فشرد. وقتی صدای مادر جان توی گوشش پیچید، سریع گفت:
ییبو اومده گاگاشو ببینه!
بعد از اینکه در باز شد، ییبو با ذوق و علاقه وارد خونه شد. پلههارو سریع بالا رفت و وقتی با دَر باز خونه روبهرو شد، بینهایت خوشحال شد که قرار نیست چند دقیقه دیگه بیشتر منتظر بمونه. با ورودش به خونه نتونست جان رو ببینه؛ برای همین به سمت خانم شیائو برگشت و گفت:
خاله خاله، گاگا کجاست؟
زن لبخندی زد و گفت:
باز که سلامِت رو قورت دادی؟
ییبو ضربه آرومی به پیشونیش زد و گفت:
ببخشید من فراموشکارم، جانگا هم از دستم حرصم میخوره.
و بعد لبخندی زد، صاف ایستاد و گفت:
سلام! حالا میشه بگید جانگا کجاست؟
زن سلامی داد و گفت:
مثل همیشه توی اتاقش!
ییبو بلافاصله بعد از شنیدن این حرف به سمت اتاق جان حرکت کرد و دوباره بدون اینکه در بزنه، وارد اتاق شد. با دیدن جان که در حال نقاشی کشیدن بود، کنارش رفت و گفت:
سلام جانگا، ییبو اومده!
جان لبخندی زد، دفتر نقاشیش رو بست و گفت:
YOU ARE READING
𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑)
Fanfiction𝐹𝑖𝑐𝑡𝑖𝑜𝑛 𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐹𝑙𝑢𝑓𝑓, 𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦 𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝑆𝑢𝑛 𝐹𝑙𝑜𝑤𝑒𝑟 𝑇𝑦𝑝𝑒: 𝑉𝑒𝑟𝑠𝑒 𝑆𝑡𝑎𝑡𝑢𝑠: 𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑 تو به دنیا اومدی تا بخشی از وجود من باشی،...