با تشکر از حافظه ی عالیش (چرت میگفت. دیالوگ هاش چند خط بیشتر نبودن) تونست دیالوگ ها و کارهایی که باید انجام میداد رو از روی فیلم نامه حفظ کنه.خدا رو شکر ییبو ازش خواسته بود که خط هاشون رو با هم تمرین کنن، به همین خاطر اصلا واسش سخت نبود.
علاوه بر این، کسی که اینجابه تصویر کشیده شده بود خودش بود! فقط کافی بود جایی که بهش میگن بایسته و دیالوگ هایی که حفظ کرده رو نقل قول کنه. خوشبختانه یکی اونجا بود که همه بهش میگفتن کارگردان و تمام رفتارها و حالت هاشون رو هدایت میکرد.وی ووشیان حدس زد که اون فرد باید رهبر دسته ی بازیگرهای تئاتر باشه.تماشاچی زیادی نداشتن، فقط چندتا فن اونجا بودن که داشتن نگاهشون میکردن ، همینطور افرادی که روی لباس و آرایششون کار کرده بودن و کسایی که وی ووشیان اصلا تو زندگیش ندیده بود.چند مرد اشیایی که اسمشون دوربین بود رو حمل میکردن، و یه عده هم نور (براش سوال بود که داخل اون وسیله چه نوع طلسمی هست که میتونه نور از خودش ساطع کنه) ، بقیه هم چیزایی رو تکون میدادن که اسمشون رو یادش نمیومد.به جای سِن تو مکان های واقعی اجرا میکردن، و واسه قسمت های مختلف به مکان های متفاوت میرفتن.
کارگردان مرتبا یه کلمه رو داد میزد که متوجهش نمیشد.یه چیزی مثلِ...
"اکشن!"
اره، همین بود.اون قبلا همچین کلمه ایی رو نشنیده بود، ولی به محض اینکه این کلمه داد زده میشد وانگ ییبو رفتارش رو مثل لان وانگجی تغییر میداد، که حسابی مایه ی وی ووشیان بود.
علاوه بر اون وی ووشیان متوجه شده بود که تو این گروه تئاتر، اجازه ی اشتباه کردن داری.اگر کسی اشتباهی میکرد فقط صحنه رو دوباره بازی میکردن. به نظرمیرسید تماشاچی ها هم اصلا از این موضوع ناراحت نمیشن، ولی هروقت که میتونست یه صحنه رو بدون اشتباه و دفعه ی اول تموم کنه تحت تاثیر قرار میگرفتن.
"کات!"
اره، همون. هروقت کارگردان این کلمه رو داد میزد وانگ ییبو و ووبین به خود اصلیشون برمیگشتن. تو زمانی که بین "کات" و "اکشن" داشتن آرایشگر جی میپرید وسط تا پودر بیشتری بهشون بزنه.حقیقتا وی ووشیان نمیتونست متوجه بشه چرا. اون قبلا هیچوقت آرایش نکرده بود(به جز وقت هایی که میخواست یکی رو دست بندازه یا یه حقه ایی پیاده کنه) و نمیتونست متوجه دلیل استفاده از لوازم آرایشی بشه که همرنگ پوست خودش بودن. مگه اینطور نبود که دخترا دوست داشتن همه ی صورتشون رو با پودر سفید بپوشونن و رژگونه و رژلب قرمز بزنن؟
با ناله وشکایت گفت:"جی اینقدر پودر سفید به لان ژان نزن. اون همین حالاش هم جذابه، به پودر بیشتری احتیاج نداره"
ییبو خرخری کرد:" چرت و پرت نگو، واضحه که تنها فرد جذاب اینجا ژان گه هست.پوستش واقعا برق میزنه.وگرنه چطور میتونست تاییدیه اولِی رو بگیره؟"

YOU ARE READING
[COMPLETED] •⊱ Switched ⊰• (WangXian YiZhan)
Fanfiction⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅ فن فیکشن Switched کاپل: وانگشیان/ییژان ژانر: دنیای موازی، رمنس، فانتزی، کمدی نویسنده: shorimochi مترجم: kimcotton و (_KittenHoney (@smilic "به نظرتون چی میشه اگه یه بازیگر وارد دنیای فانتزی بشه و یه شخصیت فانتزی وار...