Age is only a number

295 61 48
                                    

Author: Naj
T.me/kaisooficology

-کیونگسو وقتشه

کیونگسو با مرتب کردن لباسش همونطور که پدرش خواسته بود از جا بلند شد و به سمت در حرکت کرد. اصلا چرا باید مهم باشه که جلوی راننده اش خودش رو مرتب جلوه بده؟

سرش پایین بود و داشت آهسته با فکری که درگیر خودخواهی و زورگویی های پدرش بود به سمت مهمانخانه حرکت میکرد که صدای بم و عمیقی توجهش رو جلب کرد.

-امر، امر شماست آقای دو

کیونگسو سرک کشید تا صاحب صدا رو ببینه که آقای هان سرپیشخدمت عمارت از پشت سرش با سرفه ای مصلحتی اون رو از وجود خودش مطلع کرد.

-ارباب جواب لطفا...

با دستش به داخل اشاره کرد و کیونگسو هم با نگاهی توام با کنجکاوی وارد شد.
روی مبل روبه روی اون مرد نشست و منتظر شد تا پدرش حرفاش رو بزنه و سریع تر به معارفه برسه تا بفهمه دقیقا این مرد کیه و واقعا اون قراره راننده ی کیونگسو بشه؟

-کیونگسو پسرم، همینطور که میبینی ایشون آقای کیم جونگین هستند، سابقه ی کاری بالا و درخشانشون باعث شد تا این شغل رو بگیرن.

کیونگسو سری به نشونه ی فهمیدن تکون داد و چشمهاش به شقیقه ی سفید شده ی مرد ثابت موند. مگه این مرد باسابقه و جذاب چندسالش بود که موهای سیاهش کم کم داشتند جاشون رو با سفید های از نفس افتاده تعویض میکردن؟

-کیونگسو؟ کیونگسو

پدرش چندبار صداش کرد تا از افکارش بیرون بیاد.

-بله پدر؟ متوجه نشدم چیزی گفتین؟

-همیشه سرت به جایی گرمه که نباید، گفتم از فردا آقای کیم میبرتت دانشگاه پس ساعات رفت و آمدت رو باهاش هماهنگ کن من کار دارم باید برم.

به محض ایستادن آقای دو، کیم جونگین هم به رسم احترام ایستاد و تعظیم کوتاهی کرد و بعد از خروج آقای دو، به قصد خروج به سمت در حرکت کرد.

-یه لحظه!!

کیونگسو با عجله جلوی اون مرد رو گرفت و با سوالی نگاه کردنش لحظه ای مضطرب شد و به لکنت افتاد.

-خب... برنامه... باید برنامه امون رو هماهنگ کنیم.

جونگین سری به نشونه ی موافقت تکون داد و چند قدم رفته رو برگشت و منتظر پسر رو به روش ایستاد‌.

-ارباب جوان؟!
-میشه اینطوری صدام نکنی؟

مرد گیج شده بود ولی باز سکوت کرد، اون توی این سال ها تجربه های زیادی به دست آورده بود و یکی از اون ها این بود که در مقابل ارباب و ارباب زاده باید صبر زیادی به خرج بده.

-کیونگسو... اسمم ایرادی نداره لطفا به اسم صدام کن
-اما...
-میدونم لابد دستور پدر بوده که نهایت احترام رو رعایت کنی و کلی چیزهای حوصله سربر دیگه، اما من خودم اون مرد رو به ندرت میبینم پس جای نگرانی نیست، هوم؟!

Kaisoo OneshotDove le storie prendono vita. Scoprilo ora