Sweet Life

95 24 1
                                        

𝐓𝐫𝐚𝐧𝐬𝐥𝐚𝐭𝐨𝐫 : Naj
@kaisooficology

𝐓𝐫𝐚𝐧𝐬𝐥𝐚𝐭𝐨𝐫 : Naj@kaisooficology

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

-ددی منو دوست نداره! ددی خیلی بده!اِرا پوف بلندی میکشه و از روبه‌رو شدن با جونگین خودداری میکنه چون باباییش بعداز ۳روز از سفر کاریش برگشته و توی این ۳۰دقیقه که به خونه رسیده، هرکاری کرده نتونسته دختر کوچولوش رو راضی کنه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


-ددی منو دوست نداره! ددی خیلی بده!
اِرا پوف بلندی میکشه و از روبه‌رو شدن با جونگین خودداری میکنه چون باباییش بعداز ۳روز از سفر کاریش برگشته و توی این ۳۰دقیقه که به خونه رسیده، هرکاری کرده نتونسته دختر کوچولوش رو راضی کنه.
خب دلیل این قهر؟ چون ددی جونگین قبل از اینکه بره، با دخترش خداحافظی نکرده‌، جونگین بهش توضیح داد که پروازش صبح خیلی زود بوده و دلش نیومده دخترش رو از خواب بیدار کنه؛ ولی این اصلا نمی‌تونست ارا کوچولو رو راضی کنه.
درحالی که ارا هنوز چشم‌هاش رو با دست‌های کوچولوش پنهان کرده بود و نمی‌خواست ببینتش، جونگین کنار دخترش نشست.

-کوچولو اینطوری نگو. ددی تورو خیلی دوست داره، تو تنها پرنسس منی. معلومه که عاشقتم.

با اینکه این سفر خیلی برای جونگین خسته کننده بود و دلش میخواست فقط روی تختش بخوابه و همسرش رو در آغوش بگیره، میدونست تا وقتی دخترش باهاش آشتی نکنه نمیتونه چشم روی هم بذاره.

Kaisoo OneshotWhere stories live. Discover now