Naughty Boss

107 21 0
                                        

•𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫: Naj
•T.me/Kaisooficology

me/Kaisooficology

Alamak! Gambar ini tidak mengikut garis panduan kandungan kami. Untuk meneruskan penerbitan, sila buang atau muat naik gambar lain.

از وقتی بوکسور تازه کار داشت با بدن و عضله‌هاش خودنمایی میکرد، رئیس دو کسی بود که با اشتیاق حرکات اون رو دنبال میکرد و هر دفعه با صدای بلندتری تشویقش میکرد

Alamak! Gambar ini tidak mengikut garis panduan kandungan kami. Untuk meneruskan penerbitan, sila buang atau muat naik gambar lain.

از وقتی بوکسور تازه کار داشت با بدن و عضله‌هاش خودنمایی میکرد، رئیس دو کسی بود که با اشتیاق حرکات اون رو دنبال میکرد و هر دفعه با صدای بلندتری تشویقش میکرد.

-قربان، یکم رعایت کنید، پدرتون کاملا شما رو زیرنظر داره.
-خب که چی؟ مگه نیومدیم اینجا تا خوش بگذرونیم؟
-بله ولی بیشتر اومدین تا کارها رو از نزدیک ببینید.
-ولی این بوکسور تازه کار برام جذاب تره

نگاهی به پدرش انداخت و با ابروهای درهم و چیزی که زیر لب گفت روبه رو شد ولی اون براش مهم نبود، سمت مشاورش برگشت و اشاره کرد تا سرش رو پایین بیاره.

-درخدمتم
-اگه بتونی اون کوه عضله رو امشب بیاری اتاقم، کلید ویلای مخفیمو بهت میدم تا دو روز بری با دوست‌دخترت خوش بگذرونی

مشاور نگاهی به آقای دو انداخت و بعد با بررسی اطراف و دیدن پوزخند کیونگسو، مطمئن درخواستش رو رد کرد و بهش گوشزد کرد که به خاطر رسوایی قبلی بهتره برای مدتی کار اشتباهی نکنه.
اما اون رئیس دو بود و هرچی رو که میخواست همیشه به دست میاورد و الان چیزی که میخواست اون عضله‌ای برنزه بود که با چشم‌های مغرورش همه رو به زیر خودش میکشید.

کیونگسو سری تکون داد و ادامه مسابقه‌ رو فقط دید ولی در اصل داشت برای صحبت با اون پسر نقشه میچید تا زمانی که وقت خروج رسید.
در ماشین باز شد و نشست اما به محض خروج چندین نفر و شلوغی خیابون از فرصت استفاده کرد و از سمت دیگه خارج شد و سریع دست پسر جوانی که هودی آبی به تن داشت گرفت و به گوشه‌ای برد.

Kaisoo OneshotTempat di mana cerita hidup. Terokai sekarang