The murder of Mrs. X

76 18 8
                                    

•Author: Naj
•T.me/Kaisooficology

جایی بین صلیب‌های بلند و سنگ‌ قبرهایی بزرگ قدم میزدند، هنوز ساعتی از گزارش قتلی محلی و پیدا شدن جنازه نگذشته بود که اون دو خودشون  رو به محل حادثه یا شاید هم خودکشی رسونده بودند. همه جا تاریک بود و مخوف، همیشه دلش میخواست به جای عملیات، مامور اداری باشه یا اصلا پشت پرونده‌های بایگانی خودش رو قایم کنه و با خوردن خوراکی و خوندن پرونده‌های قدیمی وقتی بگذرونه و حقوقش رو سرماه دریافت کنه.

-چقدر یواش راه میای!
-اونکه مرده چه زودتر چه دیرتر فرقی نداره.

مرد کلافه از بی‌خیالی‌های همکارش پوفی کشید و جلوتر حرکت کرد که...
که چیزی از خاک بیرون اومد و توجه هردو رو جلب کرد.

-این چیه جونگین؟

جونگین که جلوتر حرکت میکرد، با خش خشی که شنید قدمی به عقب برداشت و نور چراغ قوه‌اش رو به اون سمت انداخت.

-چیزی نیست سو، فقط یه هزارپای تقریبا کوچولو اومده به استقبالمون.

نفس عمیقی کشید و با اخم به سمت جلو حرکت کرد و همراه جونگین به محل وقوع حادثه رسید.
زنی با لباسی فاخر، به رنگ قرمز و جنسی از ساتن، از شاخه‌ای تقریبا بزرگ، توسط طنابی به قطر نصف مچ دست، آویزان بود و گهگاهی توسط بادی که میوزید تکونی کوچک میخورد.

-خودکشی؟

کیونگسو استاد بررسی محل وقوع جنایت بود، طوری دقیق تک‌تک نکات محل رو بررسی میکرد که نزدیک‌ترین فرضیه‌ها رو ارائه میداد.
جلو‌تر رفت، هنوز تیم تحقیق و تشخیص نرسیده بودند و نمیشد جسد رو راحت بررسی کنه، خودکاری از جیبش بیرون کشید.

-این‌جا رو نور بنداز!

جای دستیار و مامور اصلی پرونده جابه‌جا شده بود، همیشه همینطور بود، جونگین با تمام وجود به دوست دوران کودکیش اعتماد داشت و محل رو برای تشخیص بهترش آماده میکرد.

-نمیشه دقیق گفت خودکشیه! توی مچ پاش علائمی میبینم که نیاز به بررسی دقیق پزشکی قانونی داره.
-پس چرا تیم نمیرسه؟
-چانیول و تیمش اگه زود برسند باید شک کنی!
-الان وقت شوخیه؟

بیخیال شونه‌ای بالا انداخت و مشغول بررسی اطراف درخت و قبری که بالای سر اون، این اتفاق افتاده، شد که دستی روی‌ شونه‌اش احساس کرد.
چانیول با صدایی که از عمد کمی عمیق‌تر کرده بود، اسم کیونگسو رو در کنار گوشش به صورت کشیده صدا کرد و باعث شد پلیس پیچاره از ترس به عقب بپره و با فریاد دستش رو روی قلبش بذاره و از صدای فریاد کیونگسو، جونگین هم ترسید و فحشی ناشناخته به چانیول داد.

-کی داشت راجع به دیر کردن من اراجیف میگفت؟
-کاش اندازه‌ی قدت که نه حداقل نصف قدت، مغز داشتی!

Kaisoo OneshotOù les histoires vivent. Découvrez maintenant