Kaisoo Oneshot

Good Choice

Our Dialogue
Dialogue: Iva
Author: Naj

وارد رستورانی تاریک با فضا و وسایلی تمام چوب شد، به‌نظرش اونجا کمی دورافتاده و خلوت بود؛ ولی همین گزینه‌ی راحت‌تری برای گیر افتادن توسط ماموران مخفی پلیس، ایجاد می‌کرد و این خودش نشونی از تازه‌کار بودن مشتریش میداد.
شونه‌ای بالاانداخت، حواسش رو کامل به کار گرفت و اطرافش رو از نظر گذروند. با دیدن مردی که کت جین و کلاه بیس‌بالی مشکی پوشیده بود، به اون سمت رفت.

-امشب شب پرستاره‌ایه؟
-بستگی داره چطور ببینیش.

لبخندی زد، صندلی رو کنار کشید و روی اون نشست. مرد خونسرد، فنجون قهوه‌اش رو روی میز گذاشت و پاکتی زرد حاوی اطلاعاتی که اون دزد نیاز داشت، به سمتش هل داد.

-آقای کیم، مُهر؟... آها عکسش اینجاست. دستمزد؟
-خوب پاکت رو نگاه کن، پیش پرداخت رو بردار و بقیه‌اش هم بعداز تحویل به حسابت واریز می‌شه.
-اطاعت امر، کار رو تموم شده بدونید.

******

-مادر، من به این مهمونی مسخره نمیام.
-دست تو نیست، به زودی باید جفتت رو انتخاب کنی و چی بهتراز مهمونی بالماسکه؟ وقتشه به گرگت اعتماد کنی.
-من به گرگم اعتماد دارم، لازم به این کارها نیست.
-بحث فایده‌ای نداره همه‌ی مقدماتش حاضر شده، برو تا خیاط اندازه‌هات رو بگیره.

مهمونی و خفه شدن بین فرمون‌های مختلف، آخرین چیزی بود که جونگین دلش می‌خواست؛ ولی مادرش هیچ‌وقت با اون پسر موافق نبود.

******

-کیونگسو؟
-بله مادر؟
-امشب به مهمونی پک کیم دعوت شدیم.
-خب؟
-آماده شو به عمارت کیم می‌ریم.
-من جایی نمیام، از قبل برای کارم برنامه‌ ریختم.
-تو جایی نمیری و با ما به مهمونی میای.

راستش بدفکری نبود، خانواده‌ی کیم ندونسته به آقای دزد، دعوت‌نامه‌ی رسمی داده بودند.

-باشه بحث با شما فایده نداره، میرم حاضر شم. راستی گفتی بالماسکه بود؟

پوزخندی زد و به سمت اتاقش راهی شد. یه نکته‌ی مثبت دیگه برای مخفی شدن از دوربین‌های احتمالی.

******

لباس آماده شده رو به تن کرد، اخمی غلیظ از ابتدای امروز جزوی جدانشدنی از صورتش شده بود. بی‌میل دکمه‌هاش رو بست، ماسکش رو انتخاب کرد و حاضر جلوی آیینه ایستاد.

-امیدوارم برای خودنمایی امگاها بین اون‌همه فرمون خفه نشم.

********

لباسش رو پوشید، چاقوی کوچکی که ازش به عنوان ابزار و وسیله‌ی محافظتی استفاده می‌کرد، کنار کمربند شلوارش جاساز کرد. ماسک رو روی صورتش گذاشت و لبخندی به استایل خیره کننده‌اش زد.