Kaisoo Oneshot

Sunbae

Our Dialogue
Dialogue: Iva
Author: Naj

-بازهم قتلی دیگر در ماه جدید. به گفته‌ی گزارشگرمون در محل حادثه، چویی ایل‌سونگ بعداز تبرئه از اتهام به تجاوز، در استخر خودش به قتل رسید. باتوجه به...

با قرار گرفتن دستی روی شونه‌اش لبخندی زد و به سمت خانم مهربونی که همیشه بهش کمک می‌کرد چرخید‌‌.

-صبح‌ به‌خیر خانم پارک.
-صبح‌ به‌خیر عزیزم، داشتی به چی گوش می‌کردی؟
-چیزی نیست فقط به تازگی شنیدن اخبار حوادث برام جالب شده، وقتی...

حرفش با ورود آقای کیم، مشاور ارشد مدرسه و همچنین سونبه‌ی اون پسر، نصفه موند.

-خیلی وقت اضافه داری آقای دو؟
-آممم... نه سونبه، عذر می‌خوام، همین الان داشتم می‌رفتم تا به پرونده‌های کلاس B-1 برسم.
-فکر کنم خیلی وقته که اون پرونده‌هارو بهت سپردم.
-ببخشید... ببخشید.

کیونگسو فوری چندباری تعظیم و بعد خودش رو از جلوی چشم آقای کیم دور کرد. اون ترم دومی بود که برای کارآموزی مشاوره درکنار آقای کیم و توی مدرسه‌ی دبیرستان کار می‌کرد. آقای کیم، فردی جدی، سخت‌کوش و درعین حال مهربون بود و اتلاف وقت، جزو خط قرمزهای اون مرد به حساب میومد.

-آهههه... گشنمه، چرا به زمان ناهار نمی‌رسیم؟
-اگه خسته شدی میتونی بینش استراحت کنی.

با شنیدن صدای آقای کیم اون هم درست درکنار گوشش، ترسید و داشت از صندلی می‌افتاد که توسط سونبه‌ی عزیزش نجات داده شد.

-آقای دو؟
-من... خب ترسیدم... م...

انگشتی که روی‌ لب‌هاش قرار گرفت، باعث سکوتش، درشت شدن چشم‌هاش و همچنین بالارفتن ضربان قلبش شد.

-این‌هفته به قدر کافی عذرخواهی کردی.

سرش رو تکون داد.

-خوبه حالا بهم بگو چرا وقتت رو با شنیدن اخبار حوادث تلف میکنی؟
-به‌نظرم جالبه... من همه‌ی حوادث رو دنبال نمی‌کنم این یه قتل سریالیه که به تازگی بین همه وایرال شده.
-خب؟
-جالبی قتل‌ها اینه که انگار اون قاتل فقط به پرونده‌های تجاوز حساسه، اون‌هم پرونده‌هایی که متهمینش یا با پول رفع اتهام شدند، یا یکی دیگه رو جایگزین خودشون کردند و از زیر زندان رفتن فرار کردند. تازه اون قتل‌ها فقط توی یه روز خاص از ماه اتفاق می‌افته.
-روز خاص؟
-۲۳ام هرماه
-قاتل؟ روزقتل! جالبه. بعد چه چیز این قضیه قرار زندگی تو رو تغییر بده؟
-اووم... نمیدونم فقط دنبال کردنش جالب بود.
-پس اگه قرار نیست، چیزی به زندگیت اضافه یا از اون کم بکنه بهتره سراغش نری چون جزو لیست "اتلاف وقت" قرار میگیره‌.
-متوجه‌ام سونبه‌نیم.

-برو سرکارت، بعداز ناهار باید بریم سر کلاس‌ها که درباره‌ی جشنواره‌ی ورزشی صحبت کنیم.
-اون ۳ماه دیگه نبود؟
-البته، باید درنظر بگیریم علاوه‌بر کارهای ثبت‌نام، بچه‌ها لازم دارند تا برای ورزشی که درنظر دارند، تمرین کنند.