chapter 40

38 9 2
                                    

خیلیا بهم میگن چرا این چند وقت اینجوریم. تهیونگ.. من چمه؟ خیلی سعی میکنم چیزی نشون ندم اما در نهایت همه متوجه خستگی من میشن. چیزای مختلفی و انتخاب کردم.. تو شاهدی. درسته؟ قهوه و کافه و انرژی زا تا ورزش و درس و امتحان کردم. مهمونی رفتیم و یه سری وقتا تایم خیلی زیادی و باهم بودیم. روزای خیلی قشنگی بودن اما.. من خستم.
و حتی از پنهون کردن اینکه خستم هم خسته شدم.

Will we survive?Where stories live. Discover now