chapter 12

48 11 1
                                    

حس میکنم دغدغه های من و هم‌ نسل هامون خیلی عجیبن.
یه عدشون درگیر ایندن و زمان حال رو و فراموش کردن. یه سریشون توی فاز دپن و درگیر بزرگ کردن چیزهایی که شاید واقعا بزرگ و مهم نباشن. یه سریشون تو فاز کراش و احساساتی برخورد کردن با تمام موضوعات و من.. تمام دغدغم اینه که زنده بمونم! من تمام سعیم رو دارم میکنم تهیونگا!
من واقعا چیز عجیبی نمیخوام.. ولی واقعا نفس کشیدن سخته. درکم میکنی؟..

Will we survive?Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang